seeded

/ˈsiːdəd//ˈsiːdɪd/

معنی: بذردار
معانی دیگر: بازیکن سابقه دار

جمله های نمونه

1. seeded raisins
کشمش بی دانه

2. a seeded player
بازیکن رتبه دار

3. The field has been seeded with corn.
[ترجمه حامد] این مزرعه برای ذرت، بذرافشانی شده است.
|
[ترجمه گوگل]مزرعه با ذرت کاشته شده است
[ترجمه ترگمان]مزرعه با بذر کاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are only two seeded players left in the top half of the draw.
[ترجمه گوگل]در نیمه بالای قرعه کشی فقط دو بازیکن رتبه بندی شده باقی مانده اند
[ترجمه ترگمان]تنها دو بازیکن در نیمه بالایی نقاشی باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Men mowed the wide lawns and seeded them.
[ترجمه گوگل]مردان چمن های وسیع را چمن زدند و بذر کردند
[ترجمه ترگمان]مردم از میان چمن های وسیع جلو می زدند و seeded می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Garnish with peeled, seeded and diced tomatoes.
[ترجمه گوگل]با گوجه‌فرنگی‌های پوست‌گرفته، دانه‌ریز و خرد شده تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]garnish با پوست پوست کنده شده، بذر و گوجه فرنگی خرد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm afraid he hasn't been seeded.
[ترجمه گوگل]من می ترسم که او بذر نشده باشد
[ترجمه ترگمان]می ترسم که seeded نکرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They seeded the field with wheat.
[ترجمه گوگل]مزرعه را گندم کاشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها مزرعه را با گندم تعیین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The top four seeded nations are through to the semi-finals.
[ترجمه گوگل]چهار کشور برتر به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]چهار کشور برتر در مرحله نیمه نهایی به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That grass is newly seeded, please get off!
[ترجمه گوگل]آن علف تازه بذر شده است، لطفا پیاده شوید!
[ترجمه ترگمان]این علف تازه seeded است، لطفا پیاده شوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Add 2 green peppers, seeded and sliced.
[ترجمه گوگل]2 عدد فلفل سبز را که دانه شده و خرد شده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]۲ فلفل سبز را به آن اضافه کنید، که در آن کاشته و برش داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His philosophy is that we were seeded by an ancient civilization.
[ترجمه گوگل]فلسفه او این است که ما توسط یک تمدن باستانی بذر شده ایم
[ترجمه ترگمان]فلسفه او این است که ما از یک تمدن باستانی seeded
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Add 1 lime, seeded and sliced.
[ترجمه گوگل]1 عدد لیموترش را که دانه شده و برش داده اید اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]۱ آهک، seeded و برش را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unlike most Olympic competitions, players will be seeded by previous world rankings.
[ترجمه گوگل]بر خلاف اکثر مسابقات المپیک، بازیکنان در رده بندی قبلی جهانی رتبه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]برخلاف اکثر رقابت های المپیک، بازیکنان در رده بندی جهانی قبلی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بذردار (صفت)
seeded

پیشنهاد کاربران

( of fruit ) with the seeds removed
( seeded tomatoes )
سابقه دار ( بازیکن به ویژه تنیس )
رتبه بندی شده به عنوان بازیکن اصلی

بپرس