مطمئن شو
اطمینان پیدا کن
اطمینان پیدا کن
رسیدگی کردن به کاری . . . اطمینان حاصل کنی که انجامش بدی یا درست انجام شده باشه . . . . حواست باشه که فلان کارو انجام بدی
انجام دادن و رسیدگی کردن به چیزی که نیاز هست انجام بشه تا مشکلی برطرف بشه
to do something that has to be done
مطمئن شدن
اطمینان حاصل کردن