🔸 معادل فارسی:
( ۱ ) به ثمر رساندن
( ۲ ) به نتیجه رساندن
( ۳ ) تا تحقق کامل ادامه دادن
در زبان محاوره ای:
تا تهش رفتن، کارو تموم کردن، تا وقتی نتیجه بده ادامه دادن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. 🎯 ( رسمی – هدف محور ) :
ادامه دادن یک پروژه، ایده، یا تلاش تا زمانی که به نتیجه ی نهایی یا موفقیت کامل برسد
مثال:
She worked tirelessly to **see the project to fruition**.
بی وقفه تلاش کرد تا پروژه رو به ثمر برسونه.
2. 🌱 ( استعاری – رشد و تحقق ) :
مثل رشد یک گیاه، اشاره به فرآیند پرورش، پیگیری، و رسیدن به مرحله ی شکوفایی یا تحقق
مثال:
His vision finally **came to fruition** after years of dedication.
بعد از سال ها تلاش، دیدگاهش بالاخره به ثمر رسید.
3. 💪 ( انگیزشی – شخصی ) :
در متون انگیزشی یا الهام بخش، برای تشویق به پیگیری اهداف تا رسیدن به نتیجه ی ملموس
مثال:
Don’t give up—**see it to fruition**.
تسلیم نشو—تا تحقق کامل ادامه بده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
complete – accomplish – carry through – bring to life – fulfill – realize
( ۱ ) به ثمر رساندن
( ۲ ) به نتیجه رساندن
( ۳ ) تا تحقق کامل ادامه دادن
در زبان محاوره ای:
تا تهش رفتن، کارو تموم کردن، تا وقتی نتیجه بده ادامه دادن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. 🎯 ( رسمی – هدف محور ) :
ادامه دادن یک پروژه، ایده، یا تلاش تا زمانی که به نتیجه ی نهایی یا موفقیت کامل برسد
مثال:
بی وقفه تلاش کرد تا پروژه رو به ثمر برسونه.
2. 🌱 ( استعاری – رشد و تحقق ) :
مثل رشد یک گیاه، اشاره به فرآیند پرورش، پیگیری، و رسیدن به مرحله ی شکوفایی یا تحقق
مثال:
بعد از سال ها تلاش، دیدگاهش بالاخره به ثمر رسید.
3. 💪 ( انگیزشی – شخصی ) :
در متون انگیزشی یا الهام بخش، برای تشویق به پیگیری اهداف تا رسیدن به نتیجه ی ملموس
مثال:
تسلیم نشو—تا تحقق کامل ادامه بده.
________________________________________
🔸 مترادف ها: