see eye to eye

/si aɪ tu aɪ//siː aɪ tuː aɪ/

کاملا در توافق بودن، هم عقیده بودن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to exactly agree.
مترادف: agree, concur
متضاد: clash

جمله های نمونه

1. I don't see eye to eye with my wife.
[ترجمه سمیه] با همسرم هم عقیده نیستم، با همسرم موافق نیستم
|
[ترجمه گوگل]من با همسرم چشم به چشم نمی بینم
[ترجمه ترگمان]من چشم در چشم زنم نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I don't always see eye to eye with my father.
[ترجمه زهرا خاتمی] من و پدرم خیلی باهم تفاهم نداریم هم نظر نیستیم
|
[ترجمه گوگل]من همیشه با پدرم چشم در چشم نمی بینم
[ترجمه ترگمان]من همیشه چشم در چشم پدرم نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We don't see eye to eye on business issues.
[ترجمه نیلوفر] مادرمورد مسائل تجاری هم عقیده نیستیم
|
[ترجمه گوگل]ما در مسائل تجاری چشم به چشم نمی بینیم
[ترجمه ترگمان]ما چشم در مورد مسائل تجاری نمی بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My sisters don't see eye to eye with me about the arrangements.
[ترجمه گوگل]خواهرانم در مورد هماهنگی ها با من چشم به چشم نمی بینند
[ترجمه ترگمان]خواهرهای من در این مورد با من هم عقیده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We didn't exactly see eye to eye.
[ترجمه نفس] ما کاملا موافق و هم عقیده نبودیم
|
[ترجمه گوگل]ما دقیقاً چشم در چشم ندیدیم
[ترجمه ترگمان]ما چشم در چشم هم ندیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'd never see eye to eye - remember how affronted I was by Gerald Scaife's stuff?
[ترجمه گوگل]ما هرگز چشم در چشم نمی دیدیم - یادتان هست که چقدر از چیزهای جرالد اسکیف ناراحت شدم؟
[ترجمه ترگمان]هرگز چشم به چشم ندیده بودیم - به یاد داشته باشیم که چقدر از وسایل جرالد دلخور بودم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But then those two don't see eye to eye about anything these days.
[ترجمه گوگل]اما آن دو این روزها در مورد هیچ چیز چشم در چشم نمی بینند
[ترجمه ترگمان]اما در این روزها، این دو نفر چشم در چشم هم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My wife and I could never see eye to eye on the business of living.
[ترجمه گوگل]من و همسرم هرگز نمی‌توانستیم زندگی را با هم ببینیم
[ترجمه ترگمان]من و زنم هیچ وقت نمی تونیم چشم به این کار داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't see eye to eye with Tod on all issues.
[ترجمه گوگل]من در همه مسائل با تاد چشم در چشم نمی بینم
[ترجمه ترگمان]من چشم به چشم هام نگاه نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lifland and his wife don't always see eye to eye.
[ترجمه گوگل]لیفلند و همسرش همیشه چشم به چشم نمی بینند
[ترجمه ترگمان]زن و همسرش همیشه چشم به چشم نمیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I don't see eye to eye with him.
[ترجمه حدیث.ه] من با او هم عقیده نیستم.
|
[ترجمه گوگل]من چشم به چشم او نمی بینم
[ترجمه ترگمان]من چشم در چشم او نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The managers of the teams do not see eye to eye and fisticuffs almost broke out on the touchline during Everton's visit to the Eastlands last season.
[ترجمه گوگل]مدیران تیم ها چشم به چشم نمی بینند و در جریان دیدار اورتون از ایستلندز در فصل گذشته، تقریباً مشت در زمین بازی شروع شد
[ترجمه ترگمان]مدیران این تیم ها در حین دیدار اورتون در Eastlands در فصل گذشته، چشم به چشم و مشت زدن ندیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a mere coincidence that they see eye to eye on this point.
[ترجمه گوگل]این یک تصادف محض است که آنها چشم به چشم این نقطه را می بینند
[ترجمه ترگمان]این تصادفی است که آن ها چشم در این نقطه می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We usually see eye to eye on the things that really matter.
[ترجمه گوگل]ما معمولاً چیزهایی را که واقعاً مهم هستند، چشم در چشم می بینیم
[ترجمه ترگمان]ما معمولا در مورد چیزهایی که واقعا مهم هستند چشم به چشم می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• agree, be of the same opinion

پیشنهاد کاربران

کاملا در توافق بودن، هم عقیده بودن
مثال:
Are there any subjects on which you don't see eye to eye with other members of your family?
آیا در خانواده شما موضوعاتی هست که با سایر اعضای خانواده هم عقیده نباشید.
( عامیانه )
توافق کردن، موافقت کردن.
مثال:
His mother and I don't see eye to eye about his decision to drop out of college
We seem to see eye to eye on this issue
If two people see eye to eye, they agree with each other/ to agree with someone
با یکدیگر موافق بودن، توافق داشتن
My sisters don't see eye to eye with me about the arrangements.
After a long and heated debate, the two politicians finally saw eye to eye on the need for more funding for public schools.
...
[مشاهده متن کامل]

Despite their differences, John and his father finally managed to see eye to eye about the best way to save money for their upcoming family vacation.
The negotiations between the two companies were difficult, but eventually they were able to see eye to eye on the terms of the merger.

هم نظر بودن، تفاهم داشتن، هم رای بودن، یکدل بودن
تفاهم داشتن دیدگاه های مشترک داشتن شبیه بودن عقاید
معنی مخالف هم نظر بودن را هم میده.
اتفاق نظر داشتن
موافق بودن با یکدیگر
تفاهم داشتن، همفکر بودن
موافق بودن، تفاهم داشتن
موافق بودن با کسی.
تفاهم داشتن
هم رای بودن - موافق بودن با همدیگر - هم عقیده بودن دو نفر
We don’t see eye to eye on business issues
هم عقیده بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس