2. He moved towards the seductive warmth of the fire.
[ترجمه گوگل]به سمت گرمای فریبنده آتش حرکت کرد [ترجمه ترگمان]به سوی گرمای اغوا کننده آتش رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She used all of her seductive charm to try and persuade him.
[ترجمه گوگل]او از تمام جذابیت فریبنده خود برای تلاش برای متقاعد کردن او استفاده کرد [ترجمه ترگمان]از همه دلربایی her استفاده می کرد تا او را قانع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was something seductive about the way he smiled at her.
[ترجمه Kim] چیزی اغواگر ، یا دلربا در لبخند او بود
|
[ترجمه گوگل]چیزی فریبنده در نحوه لبخند زدن او به او وجود داشت [ترجمه ترگمان]در این راه چیزی اغوا کننده وجود داشت که به او لبخند می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These opportunities seemed infinitely seductive.
[ترجمه گوگل]این فرصت ها بی نهایت اغوا کننده به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]این فرصت بسیار گمراه کننده به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His words had a soothing, almost seductive quality.
[ترجمه گوگل]سخنان او خاصیت آرامش بخش و تقریبا اغوا کننده ای داشت [ترجمه ترگمان]کلماتش یک آرامش آرامش بخش و تقریبا اغوا کننده داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was a seductive black evening dress.
[ترجمه گوگل]این یک لباس شب مشکی اغوا کننده بود [ترجمه ترگمان]لباس شب زیبایی اغوا کننده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She gave him a seductive look.
[ترجمه گوگل]نگاه فریبنده ای به او انداخت [ترجمه ترگمان]نگاه اغوا کننده ای به او انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Miss Verrett sang in a honeyed, seductive tone.
[ترجمه گوگل]خانم ورت با لحن عسلی و اغوا کننده آواز خواند [ترجمه ترگمان]خانم Verrett با صدای شیرین و اغوا کننده ای آواز می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is also seductive - the achingly boring days in the Co-operative were suddenly spiced by the conspiring behind the haberdashery counter.
[ترجمه گوگل]این نیز اغوا کننده است - روزهای خسته کننده در تعاونی ناگهان با توطئه پشت پیشخوان مغازه مزرعه فروشی تند شد [ترجمه ترگمان]همچنین گمراه کننده است - روزه ای خسته کننده و خسته کننده در تعاونی به طور ناگهانی به وسیله the پشت پیشخوان خرازی، بریده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Though tantalisingly seductive, they were fraught with peril.
[ترجمه گوگل]اگرچه به طرز وسوسه انگیزی فریبنده بودند، اما مملو از خطر بودند [ترجمه ترگمان]با آنکه اغوا کننده بود، پر از خطر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Desktop publishing is one of the most seductive executive toys that can currently be found on any computer system.
[ترجمه گوگل]انتشار رومیزی یکی از اغوا کننده ترین اسباب بازی های اجرایی است که در حال حاضر در هر سیستم رایانه ای یافت می شود [ترجمه ترگمان]انتشار دسکتاپ یکی از most toys اجرایی است که در حال حاضر بر روی هر سیستم کامپیوتری یافت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Such was its seductive hold that it could seem as if all of modern life was bewitched by a Taylorist demon.
[ترجمه گوگل]چنان قدرت اغوا کننده آن بود که به نظر می رسید تمام زندگی مدرن توسط یک شیطان تیلوریست جادو شده است [ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که گویی تمام زندگی جدید توسط یک شیطان Taylorist مسحور شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They have taken to increasingly seductive gimmicks, to the point of thumbing down passing motorists.
[ترجمه گوگل]آنها به ترفندهای فریبنده فزاینده ای دست یافته اند، تا جایی که رانندگان عبوری را سرکوب می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها به طور فزاینده ای gimmicks کننده را به نقطه شروع ورق زدن رانندگان منتقل کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• tempting, alluring, enticing, attractive something that is seductive is very attractive or tempting, but possibly harmful or dangerous. a seductive person is sexually attractive.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ For instance, a person might describe a sultry dance as seductive. In a romantic setting, someone might say, “You have such a seductive smile. ” A person might describe a perfume as seductive, saying, “This fragrance is so seductive, it’s hard to resist. ”
۱. اغوا کننده. وسوسه انگیز. گمراه کننده ۲. جذاب. فریبا. فریبنده مثال: She used all of her seductive charm to try and persuade him. او از همه زیبایی اغواکننده {و وسوسه انگیز} خودش برای کوشیدن و مجاب کردن او استفاده کرد.