🔸 معادل فارسی:
اثر آرام بخش / تأثیر خواب آور / خاصیت تسکین دهنده
در زبان تخصصی یا محاوره ای:
اثر خواب آور، خاصیت آروم کننده، دارو آدمو می بره تو حالت ریلکس
🔸 تعریف ها:
۱ • ( پزشکی – داروشناسی ) :
... [مشاهده متن کامل]
تأثیری که باعث کاهش فعالیت سیستم عصبی مرکزی می شه و منجر به آرامش، خواب آلودگی، یا کاهش اضطراب می گرده
مثال: Diazepam has a strong sedative effect used to treat anxiety and insomnia.
�دیازپام اثر آرام بخش قوی ای داره که برای درمان اضطراب و بی خوابی استفاده می شه. �
۲ • ( روان پزشکی – درمانی ) :
برای کنترل علائم روانی مثل اضطراب، حملات پانیک، یا بی خوابی
مثال: The sedative effect of the medication helped calm the patient’s panic attack.
�اثر آرام بخش دارو به کنترل حمله ی پانیک بیمار کمک کرد. �
۳ • ( بیهوشی – پیش درمانی ) :
گاهی قبل از جراحی برای کاهش اضطراب و آماده سازی بیمار استفاده می شه
مثال: A mild sedative effect is desirable before anesthesia.
�اثر آرام بخش خفیف قبل از بیهوشی مطلوبه. �
🔸 مترادف ها:
calming effect – tranquilizing effect – sleep - inducing effect – CNS depressant action
اثر آرام بخش / تأثیر خواب آور / خاصیت تسکین دهنده
در زبان تخصصی یا محاوره ای:
اثر خواب آور، خاصیت آروم کننده، دارو آدمو می بره تو حالت ریلکس
🔸 تعریف ها:
۱ • ( پزشکی – داروشناسی ) :
... [مشاهده متن کامل]
تأثیری که باعث کاهش فعالیت سیستم عصبی مرکزی می شه و منجر به آرامش، خواب آلودگی، یا کاهش اضطراب می گرده
مثال: Diazepam has a strong sedative effect used to treat anxiety and insomnia.
�دیازپام اثر آرام بخش قوی ای داره که برای درمان اضطراب و بی خوابی استفاده می شه. �
۲ • ( روان پزشکی – درمانی ) :
برای کنترل علائم روانی مثل اضطراب، حملات پانیک، یا بی خوابی
مثال: The sedative effect of the medication helped calm the patient’s panic attack.
�اثر آرام بخش دارو به کنترل حمله ی پانیک بیمار کمک کرد. �
۳ • ( بیهوشی – پیش درمانی ) :
گاهی قبل از جراحی برای کاهش اضطراب و آماده سازی بیمار استفاده می شه
مثال: A mild sedative effect is desirable before anesthesia.
�اثر آرام بخش خفیف قبل از بیهوشی مطلوبه. �
🔸 مترادف ها: