1. to administer a sedative
دادن مسکن (تحت نظارت پزشک)
2. the patient was easier after the sedative
پس از (خوردن) مسکن،بیمار آرام تر شد.
3. They use opium as a sedative, rather than as a narcotic.
[ترجمه گوگل]آنها از تریاک به عنوان مسکن استفاده می کنند نه به عنوان یک ماده مخدر
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای مواد مخدر از تریاک به عنوان یک مسکن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's safe to take a mild sedative.
[ترجمه گوگل]مصرف یک مسکن خفیف بی خطر است
[ترجمه ترگمان]امن است که یک داروی آرام آرام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Amber bath oil has a sedative effect.
[ترجمه گوگل]روغن حمام کهربا اثر آرام بخش دارد
[ترجمه ترگمان]روغن حمام آمبر اثر آرام بخش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The patient is sedated with intravenous use of sedative drugs.
[ترجمه گوگل]بیمار با مصرف داخل وریدی داروهای آرام بخش آرام بخش می شود
[ترجمه ترگمان]بیمار با استفاده از تزریق داروی مسکن تسکین یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The patient was taking a widely prescribed sedative.
[ترجمه گوگل]بیمار یک آرامبخش تجویز شده به طور گسترده مصرف می کرد
[ترجمه ترگمان]بیمار داروی آرام بخش تجویز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The sedative makes people very somnolent.
[ترجمه گوگل]آرام بخش افراد را بسیار خواب آلود می کند
[ترجمه ترگمان]این آرام بخش مردم را خواب آلود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The effects of the sedative have gone off.
10. Antidepressants Antidepressants with sedative effects are usually recommended when insomnia is associated with a depressive disorder.
[ترجمه گوگل]داروهای ضد افسردگی داروهای ضد افسردگی با اثرات آرام بخش معمولاً زمانی توصیه می شوند که بی خوابی با یک اختلال افسردگی همراه باشد
[ترجمه ترگمان]معمولا زمانی توصیه می شود که بی خوابی با اختلال افسردگی همراه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. With the sedative, Marek drifted into sleep but he did not wake up.
[ترجمه گوگل]مارک با داروی آرام بخش به خواب رفت اما بیدار نشد
[ترجمه ترگمان]با داروی مسکن، marek به خواب رفت، اما بیدار نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, a small dose of a short-acting sedative at bedtime for sleeping is often helpful.
[ترجمه گوگل]با این حال، دوز کمی از یک آرام بخش کوتاه اثر قبل از خواب برای خواب اغلب مفید است
[ترجمه ترگمان]با این حال، مقدار کمی از یک مسکن موقت در زمان خواب برای خوابیدن اغلب مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Treatment with sedative antihistamines was continued throughout the study if they were in use on entry.
[ترجمه گوگل]درمان با آنتی هیستامین های آرام بخش در طول مطالعه در صورتی که در بدو ورود استفاده می شد ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]در صورت استفاده از entry، درمان با استفاده از قرص های آرام بخش در طول مطالعه ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In high amounts hops are such a potent sedative that Clement, working as an herbalist, offers them to dental patients.
[ترجمه گوگل]رازک در مقادیر زیاد آنقدر آرامبخش قوی است که کلمنت به عنوان یک گیاهپزشک آن را به بیماران دندانپزشکی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در مقادیر زیاد، این یک مسکن قوی است که کلمنت، که به عنوان پزشک کار می کند، آن ها را به بیماران دندان معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید