sedately


باارامش، بامتانت

جمله های نمونه

1. He pulled sedately out of the short driveway.
[ترجمه گوگل]با آرامش از راهروی کوتاه بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]از راه میان بر به آرامی بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tyrone Willingham said, staring sedately out at a group of reporters.
[ترجمه گوگل]تایرون ویلینگهام گفت و با آرامش به گروهی از خبرنگاران خیره شد
[ترجمه ترگمان]Tyrone willingham با خونسردی به گروهی از گزارشگران خیره شد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As they paddle sedately forward across the water, they suddenly form a ring.
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها با آرامش به سمت جلو در آب حرکت می کنند، ناگهان یک حلقه تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]همچنان که پارو می زنند، از روی آب به جلو حرکت می کنند و ناگهان حلقه ای تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kiku rode sedately down the slope towards Burun and Suragai followed her like a shadow.
[ترجمه گوگل]کیکو با آرامش از سراشیبی به سمت بورون رفت و سوراگای مانند سایه او را دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]Kiku از شیبی به سوی Burun به راه افتاد و همچون سایه ای از پی او روان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She conducts herself sedately.
[ترجمه گوگل]او با آرامش رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]خودش را راهنمایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Too knackered to enjoy it, I crawled into my car and smashed it sedately into a concrete pillar.
[ترجمه گوگل]خیلی زرنگ تر از آن که از آن لذت ببرم، به داخل ماشینم خزیدم و آن را با آرامش به یک ستون سیمانی کوبیدم
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته ام که از آن لذت ببرم، به داخل ماشین خزیدم و آن را مثل یک ستون محکم کوبیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Underneath the wagon, between the hind wheels a lean and rangy mongrel dog walked sedately.
[ترجمه گوگل]در زیر واگن، بین چرخ‌های عقب، یک سگ لاغر و لاغر متشنج با آرامش راه می‌رفت
[ترجمه ترگمان]در زیر ارابه یک سگ دورگه لاغر و لاغر با تانی راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most of us appreciate the beauty of a full Moon sedately moving across our night skies.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما از زیبایی یک ماه کامل که آرام در آسمان شب ما حرکت می کند، قدردانی می کنیم
[ترجمه ترگمان]اغلب ما از زیبایی یک ماه کامل که در آسمان شب حرکت می کند قدردانی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Life in the country's south - west glides along rather sedately.
[ترجمه گوگل]زندگی در جنوب و غرب کشور نسبتاً آرام در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]زندگی در جنوب غربی به طور نسبتا موقر حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• calmly, tranquilly; in a composed manner, in a staid manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sedate
✅️ اسم ( noun ) : sedation / sedative
✅️ صفت ( adjective ) : sedate / sedative
✅️ قید ( adverb ) : sedately

بپرس