security guard

/sɪˈkjʊrəti gɑrd//sɪˈkjʊrəti gɑrd/

جمله های نمونه

1. They were summarily ejected by the security guard.
[ترجمه Nafas] آن ها به طور ناگهانی توسط گارد امنیتی اخراج شدند
|
[ترجمه گوگل]آنها به طور خلاصه توسط نگهبان اخراج شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور ناگهانی توسط گارد امنیتی اخراج شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A security guard brought him down with a flying tackle.
[ترجمه آلا] یک مامور امنیتی او را به وسیله پرنده پایین اورد
|
[ترجمه گوگل]یک نگهبان او را با یک وسیله پرنده پایین آورد
[ترجمه ترگمان]یک مامور امنیتی او را با یک توپ پرنده به پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A security guard was killed in the bank raid.
[ترجمه کیان] یک نگهبان امنیتی در حمله به بانک کشته شده بود
|
[ترجمه Nafas] یک مامور امنیتی در حمله ی بانک کشته شد.
|
[ترجمه گوگل]یک نگهبان در حمله به بانک کشته شد
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان امنیتی در حمله بانک کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The gang tied up the security guard and put a gag in his mouth.
[ترجمه گوگل]باند نگهبان را بستند و دهان او را بستند
[ترجمه ترگمان]گروه محافظان را بست و یک مشت بسته در دهانش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a security guard before he was made up to reception manager.
[ترجمه Elay] او قبل از اینکه به عنوان مدیر پذیرش انتخاب شود ، نگهبان بود.
|
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه به مدیر پذیرش تبدیل شود، یک نگهبان بود
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به مدیر هتل برسد، نگهبان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new security guard is a burglar — that'll put the cat among the pigeons.
[ترجمه گوگل]نگهبان جدید یک سارق است - که گربه را در میان کبوترها قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]نگهبان جدید، دزد است - که گربه را بین کبوترها می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was upgraded to security guard.
[ترجمه گوگل]او به نگهبانی ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]اون به گارد امنیتی ارتقا پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have a security guard around the whole area.
[ترجمه گوگل]ما در کل منطقه یک نگهبان داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک محافظ امنیتی در سراسر منطقه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The security guard made them empty their pockets.
[ترجمه گوگل]نگهبان مجبورشان کرد جیب هایشان را خالی کنند
[ترجمه ترگمان]نگهبان های امنیتی جیب هاشون رو خالی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A security guard with a dog patrols the building site at night.
[ترجمه یاسمین] یک نگهبان امنیتی با سگ گشت زنی در محل ساختمان نگهبانی میدهد.
|
[ترجمه Fe] نگهبان امنیتی با یک سگ شبانه در محل ساختمان گشت می زند.
|
[ترجمه گوگل]یک نگهبان با یک سگ شبانه در محل ساختمان گشت می زند
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان امنیتی در شب هنگام گشت زنی در محل ساختمان نگهبانی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A security guard was stationed near the door.
[ترجمه گوگل]یک نگهبان نزدیک در مستقر بود
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان امنیتی نزدیک در مستقر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I showed my pass to the security guard and he waved me through.
[ترجمه گوگل]پاسم را به نگهبان نشان دادم و او با دست به من دست داد
[ترجمه ترگمان]نگاهم را به گارد امنیتی نشان دادم و او هم برایم دست تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two boys ran past with a security guard in pursuit.
[ترجمه گوگل]دو پسر با یک نگهبان در تعقیب از کنار آن دویدند
[ترجمه ترگمان]دو پسر از کنار یک نگهبان امنیتی گذشتند و به دنبال آن ها به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The security guard relented and let them through.
[ترجمه گوگل]نگهبان تسلیم شد و آنها را راه داد
[ترجمه ترگمان]نگهبان امنیتی پیاده شد و آن ها را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• security man, guard, watchman

پیشنهاد کاربران

وقتی توضیحات ( مامور امنیتی ) در سایت های داخلی رو بخونید و با توضیحات ( security gaurd )
سایت های خارجی مقایسه کنید متوجه می شید که این دو معادل هم هستند.
( وظیفه مامور امنیتی: نگهبانی، گشت زنی، یا زیر نظر گرفتن محوطه ها برای پیشگیری از وقوع دزدی، خشونت، یا سایر تخلفات مجرمانه )
...
[مشاهده متن کامل]

A security guard patrols and inspects property against fire, theft, vandalism, terrorism, and illegal activity. Their job is to monitor people and buildings in an effort to prevent crime

مامور امنیتی
معنی کلمه :مامور امنیتی - نگهبان - حراست
معنی فارسی:کسی که از چیزی یا کسی محافظت میکند
معنی انگلیسی:Someone who protects something or someone
ضابطین امنیتی
Respocible to protect some one against some thing
مسئول حراست
گارد امنیتی یا پلیس امنیتی
حراست
بادیگارد ، گارد امنیتی

پلیس امنیت
محافظ
گارد امنیتی
نگهبان

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس