secularize

/ˈsekjələraɪz//ˈsekjələraɪz/

معنی: عمومی کردن، دنیوی کردن، غیر روحانی کردن، عرفی ساختن، از قید کشیشی و رهبانیت رها شدن
معانی دیگر: از مالکیت مذهبی به مالکیت معمولی درآوردن، از حالت مذهبی درآوردن، غیر کلیسایی کردن، پیرو دنیوی گرایی کردن، گیتی گرای کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: secularizes, secularizing, secularized
مشتقات: secularization (n.), secularizer (n.)
• : تعریف: to take away the religious aspects, associations, or ownership of.

- The new government secularized the church colleges.
[ترجمه گوگل] دولت جدید کالج های کلیسا را ​​سکولار کرد
[ترجمه ترگمان] دولت جدید، دانشکده های کلیسا را آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The Pope had no great sympathy for the secularized West.
[ترجمه گوگل]پاپ برای غرب سکولار شده همدردی زیادی نداشت
[ترجمه ترگمان]پوپ همدردی بزرگی نسبت به secularized غربی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He claims that Western secularized society makes it difficult to live as a Christian.
[ترجمه گوگل]او مدعی است که جامعه سکولار شده غربی، زندگی مسیحی را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که زندگی به عنوان یک مسیحی به سختی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is the country more secularized nowadays?
[ترجمه گوگل]آیا این روزها کشور سکولارتر شده است؟
[ترجمه ترگمان]امروزه کشور دیگر secularized است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The world has been secularizing at the expense of organized religion. The increase of secular people, including atheists, agnostics and freethinkers, represents a great challenge to the God-based religion. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]جهان به قیمت دین سازمان یافته سکولاریزه شده است افزایش افراد سکولار، از جمله آتئیست‌ها، آگنوستیک‌ها و آزاداندیشان، چالش بزرگی برای دین مبتنی بر خداست دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]جهان به هزینه مذهب سازمان یافته به این کشور secularizing افزایش مردم سکولار، از جمله ملحدان، agnostics و آزاداندیشان، چالش بزرگی را برای مذهب مبتنی بر خدا نشان می دهد دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The modern attempt to secularize civilizations is really an attempt to substitute new religions for old.
[ترجمه گوگل]تلاش مدرن برای سکولاریزه کردن تمدن ها در واقع تلاشی برای جایگزینی ادیان جدید به جای ادیان قدیمی است
[ترجمه ترگمان]تلاش مدرن برای secularize تمدن ها واقعا تلاشی برای جایگزینی ادیان جدید به سن پیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To change to lay status ; secularize.
[ترجمه گوگل]برای تغییر وضعیت lay ; عرفی کردن
[ترجمه ترگمان]برای تغییر وضعیت، secularize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Part 2: The reception of Xiaoshan Ci in Yuan Dynasty shows the secularize trend.
[ترجمه گوگل]قسمت 2: استقبال از Xiaoshan Ci در سلسله یوان روند سکولاریزاسیون را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش ۲: پذیرش Xiaoshan Ci در دودمان یوآن روند صعودی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Art and life came closer each other, therefore, the aesthetic activities in 1990's appeared the trend of secularize.
[ترجمه گوگل]هنر و زندگی به یکدیگر نزدیکتر شدند، بنابراین فعالیت های زیبایی شناختی در دهه 1990 روند سکولاریزه شدن را نشان داد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، هنر و زندگی به یکدیگر نزدیک تر شدند، بنابراین فعالیت های زیبایی شناسی در دهه ۹۰ گرایش of را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the forth part, I mainly analyze the cause that give rise to secularize standards of moral value of novels in 1990s.
[ترجمه گوگل]در بخش چهارم، من عمدتاً علتی را تحلیل می‌کنم که باعث عرفی شدن معیارهای ارزش اخلاقی رمان در دهه 1990 می‌شود
[ترجمه ترگمان]در بخش چهارم، من به طور عمده علت افزایش استانداردهای اخلاقی رمان در دهه ۱۹۹۰ را تجزیه و تحلیل می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمومی کردن (فعل)
communalize, generalize, popularize, make public, render public, secularize

دنیوی کردن (فعل)
secularize

غیر روحانی کردن (فعل)
secularize

عرفی ساختن (فعل)
secularize

از قید کشیشی و رهبانیت رها شدن (فعل)
secularize

انگلیسی به انگلیسی

• make secular; make nonreligious; make worldly (also secularise)
to secularize a system such as society or education means to change it so it is no longer under the control or influence of religion.

پیشنهاد کاربران

۱. نادینی کردن. غیر مذهبی کردن ۲. دنیوی کردن ۴. سکولار کردن
secularized
سکولار شده. غیر دینی شده
مثال:
He claims that Western secularized society makes it difficult to live as a Christian.
او ادعا می کند که جامعه سکولارشده ی غربی زندگی کردن به عنوان یک فرد مسیحی را سخت کرده است.

بپرس