secularism

/ˈsekjələˌrɪzəm//ˈsekjʊlərɪzəm/

معنی: مادیت، دنیاگرایی، دنیویت
معانی دیگر: دنیا پرستی، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، نادینی گری، سکولاریسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: secularistic (adj.), secularist (n.)
(1) تعریف: secular opinion or belief, esp. a system following a political or social philosophy that rejects religious faith.

(2) تعریف: the belief that religion should be removed and separate from all state or civil affairs or functions, esp. in public education.

جمله های نمونه

1. I think the idea of secularism is a very sound one.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ایده سکولاریسم ایده بسیار درستی است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم ایده سکولاریسم بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On a wider front secularism has affected our lives in a variety of ways.
[ترجمه گوگل]در یک جبهه گسترده تر، سکولاریسم به طرق مختلف بر زندگی ما تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]در یک جبهه وسیع تر، سکولاریسم بر زندگی ما تاثیر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is also the continuing challenge of secularism.
[ترجمه گوگل]همچنین چالش مداوم سکولاریسم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین چالش مستمر سکولاریسم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the eighteenth and nineteenth centuries, enlightened despotism, secularism, nationalism and liberalism had all fanned the flames.
[ترجمه گوگل]در قرن هجدهم و نوزدهم، استبداد روشنگرانه، سکولاریسم، ناسیونالیسم و ​​لیبرالیسم همه شعله های آتش را شعله ور کرده بودند
[ترجمه ترگمان]در قرن هجدهم و نوزدهم، استبداد روشنفکر، سکولاریسم، ناسیونالیسم و لیبرالیسم همگی به آتش دامن زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Out goes secularism and economic reform; in comes Hindu nationalism.
[ترجمه گوگل]سکولاریسم و ​​اصلاحات اقتصادی از بین می رود ناسیونالیسم هندو وارد می شود
[ترجمه ترگمان]از آن به بعد سکولاریسم و اصلاحات اقتصادی به وجود می آید؛ در این کشور ناسیونالیسم هندو قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His book is not exactly a history of secularism; he is a philosopher, not a historian.
[ترجمه گوگل]کتاب او دقیقاً تاریخ سکولاریسم نیست او یک فیلسوف است، نه یک مورخ
[ترجمه ترگمان]کتاب او دقیقا تاریخ سکولاریسم نمی باشد؛ او فیلسوف است، نه مورخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. France's strict secularism, entrenched by law since 190 keeps religion firmly out of the state sphere.
[ترجمه گوگل]سکولاریسم سخت گیرانه فرانسه که از سال 190 توسط قانون مستقر شده است، مذهب را محکم از حوزه دولتی دور نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]سکولاریسم سخت فرانسه، که به موجب قانون، از سال ۱۹۰ به بعد، مذهب را به طور جدی از حوزه دولت دور نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Baathist secularism promoted such modernising trends as inter - faith marriage and scientific education.
[ترجمه گوگل]سکولاریسم بعثی گرایش‌های مدرن‌سازی مانند ازدواج بین‌ادیانی و آموزش علمی را ترویج کرد
[ترجمه ترگمان]سکولاریسم باتیست چنین رونده ای مدرن را به عنوان ازدواج بین ادیان و آموزش علمی ترویج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boom of secularism stems from the secularization of divinity, the enlightenment of market consciousness and the inchoation of commercial spirit.
[ترجمه گوگل]رونق سکولاریسم از سکولاریزاسیون الوهیت، روشنگری آگاهی بازار و تلقیح روح تجاری ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]رشد سکولاریسم ناشی از غیرمذهبی شدن الوهیت، روشن گری در زمینه آگاهی بازار و ظهور روح تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That the arch-prophet of this smiley-faced secularism, the Marquis de Condorcet, perished while imprisoned by French Revolutionary authorities should have told us something.
[ترجمه گوگل]این که پیامبر بزرگ این سکولاریسم خندان، مارکی دو کندورسه، در حالی که توسط مقامات انقلاب فرانسه زندانی بود از بین رفت، باید چیزی به ما می گفت
[ترجمه ترگمان]که در آن زمان که مقامات انقلابی فرانسه به وسیله مقامات انقلابی فرانسه زندانی شدند باید چیزی به ما بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are no longer a huge threat to secularism.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر تهدید بزرگی برای سکولاریسم نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیگر تهدیدی بزرگ برای سکولاریسم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Capitalism, democracy, individualism, gender equality, and secularism are Western notions that have been adopted in Asia.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری، دموکراسی، فردگرایی، برابری جنسیتی و سکولاریسم مفاهیم غربی هستند که در آسیا پذیرفته شده اند
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری، دموکراسی، فردگرایی، برابری جنسیتی و سکولاریسم مفاهیم غربی هستند که در آسیا به تصویب رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unless are devoted to God, secularism shall not leave us.
[ترجمه گوگل]سکولاریسم ما را رها نخواهد کرد، مگر اینکه وقف خدا باشیم
[ترجمه ترگمان]Unless که به خدا devoted are ما را ترک نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rise of secularism and the decline of Christian nominalism has caused a generation of young people to rise to find something they can pin their lives on –they have looked to the Calvinists.
[ترجمه گوگل]ظهور سکولاریسم و ​​افول نومینالیسم مسیحی باعث شده است که نسلی از جوانان برای یافتن چیزی که بتوانند زندگی خود را بر آن تثبیت کنند - آنها به کالوینیست ها نگاه کرده اند
[ترجمه ترگمان]ظهور سکولاریسم و کاهش اصالت تسمیه مسیحیت، نسلی از جوانان را به وجود آورده است تا چیزی پیدا کنند که بتوانند زندگی خود را با آن تطبیق دهند - آن ها به کالونیها نگاه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We have welcomed religious secularism and the stripping of many of the king's powers.
[ترجمه گوگل]ما از سکولاریسم مذهبی و سلب بسیاری از اختیارات شاه استقبال کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از سکولاریسم مذهبی و تخلیه بسیاری از قدرت های پادشاه استقبال کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادیت (اسم)
objectivity, materialism, secularism, secularization, worldliness

دنیاگرایی (اسم)
secularism

دنیویت (اسم)
secularism

انگلیسی به انگلیسی

• belief in the separation of religious and civil affairs
secularism is the belief that religion should have no influence on or connection with the running of a country, for example in the educational or political system.

پیشنهاد کاربران

نادین محوری. نادین مداری. نادین باوری. سکولاریسم ۲. دنیا پرستی، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، نادینی گری، سکولاریسم ۳. مادیت، دنیاگرایی، دنیویت
مثال:
On a wider front secularism has affected our lives in a variety of ways.
...
[مشاهده متن کامل]

در یک جبهه ی وسیع تر، سکولاریسم به انواع روشها بر زندگی ما تاثیر گذاشته است.

گیتی گرایی
the belief that religion should not be involved with the ordinary social and political activities of a country
سکولاریسم ، جدا اِنگاری دین از سیاست، عقیده ای است مبنی بر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت می نشینند، از نهادهای دینی و مقام های دینی است. این اندیشه، به صورت کلی، ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. مفهوم هایی همچون: جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه و ترکیه بر پایه سکولاریسم بنا شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/secularism• https://en.wikipedia.org/wiki/Secularism
( ج ) دایی ( د ) ین ( ا ) ز ( س ) یاست = جداس
جُداس گِرَوی/گرایی.

بپرس