sectioned

جمله های نمونه

1. pari sectioned the watermelon
پری هندوانه را قاچ کرد.

2. The kitchen is sectioned off from the rest of the room by a half wall.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه با نیم دیوار از بقیه اتاق جدا شده است
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه از بقیه اتاق با یک دیوار نیمه خالی بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Parts of the town had been sectioned off.
[ترجمه گوگل]بخش هایی از شهر جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]بعضی از قسمت های شهر از هم جدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The police have sectioned off part of the road with traffic cone.
[ترجمه گوگل]پلیس بخشی از جاده را با مخروط ترافیک جدا کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس بخشی از جاده را با مخروطی ترافیک قطع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The vegetable plots were sectioned off by a low wall.
[ترجمه گوگل]کرت های سبزیجات توسط یک دیوار کم بریده شد
[ترجمه ترگمان]قطعات سبزی توسط یک دیوار کوتاه بریده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The retina was sectioned for counting the cells in the ganglionic layer of the optic nerve and quantitating optic nerve lesion.
[ترجمه گوگل]شبکیه برای شمارش سلول های لایه گانگلیونی عصب بینایی و کمی سازی ضایعه عصب بینایی برش داده شد
[ترجمه ترگمان]شبکیه چشم برای شمارش سلول ها در لایه ganglionic عصب بینایی و quantitating بینایی نورون های بینایی خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sides are sectioned with a vertical parting behind each ear.
[ترجمه گوگل]کناره ها با یک قسمت عمودی در پشت هر گوش برش داده می شوند
[ترجمه ترگمان]دو طرف با جدایی عمودی پشت هر گوش برش نخورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sectioned energy method is an effective measure for resolving this problem.
[ترجمه گوگل]روش انرژی برش یک اقدام موثر برای حل این مشکل است
[ترجمه ترگمان]روش انرژی sectioned یک معیار موثر برای حل این مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They then sectioned the brains and examined the size of several brain regions.
[ترجمه گوگل]سپس مغزها را برش دادند و اندازه چندین ناحیه مغز را بررسی کردند
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها مغز را sectioned و اندازه چندین ناحیه مغزی را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tumors were entirely sectioned. Conclusion Preoperative targeted vessel embolization can decrease the danger of operation, increase cut rate and also reduce intraoperative hemorrhage.
[ترجمه گوگل]تومورها به طور کامل برش داده شدند نتیجه‌گیری آمبولیزاسیون رگ هدفمند قبل از عمل می‌تواند خطر عمل را کاهش دهد، میزان برش را افزایش دهد و همچنین خونریزی حین عمل را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]تومورها به طور کامل برش نخورده بودند نتیجه گیری هدایت کشتی هدفمند embolization می تواند خطر عملیات، افزایش نرخ کاهش و کاهش خونریزی intraoperative را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a story I sectioned out form a book which I read lately.
[ترجمه گوگل]این داستانی است که من آن را از یک کتاب تقسیم کردم که اخیراً خوانده ام
[ترجمه ترگمان]این داستانی است که من این اواخر خوانده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. PWB samples were subjected to the solder float test per MIL-P-55110 and then the PTHs were cross—sectioned.
[ترجمه گوگل]نمونه های PWB تحت آزمایش شناور لحیم کاری بر اساس MIL-P-55110 قرار گرفتند و سپس PTH ها برش مقطعی شدند
[ترجمه ترگمان]نمونه های PWB مورد آزمایش شناور solder در هر MIL - P - P و سپس the مورد برش عرضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These blocks will be sectioned and stained for evaluation after my return to Beijing.
[ترجمه گوگل]این بلوک ها پس از بازگشت من به پکن برای ارزیابی برش داده و رنگ آمیزی خواهند شد
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت من به پکن این بلوک ها برای ارزیابی برش و رنگ آمیزی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The appendix has been sectioned in half.
[ترجمه گوگل]آپاندیس به نصف تقسیم شده است
[ترجمه ترگمان]این ضمیمه به نیمی بریده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The teacher sectioned the class by ability ratings.
[ترجمه گوگل]معلم کلاس را بر اساس رتبه بندی توانایی ها تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]معلم با درجه بندی توانایی به کلاس برش خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cut, sliced; divided, partitioned

پیشنهاد کاربران

بستری اجباری - نگه داشتن یک فرد به خصوص بیمار روانی در بیمارستان بر خلاف میل او و بر اساس قوانینی که در این خصوص وجود دارد.
جدا شده

بر خلاف میل و اراده کسی او را در بخش رواتی بستری کردن
Admitted to a hospital and given
psychological treatment against their will

بپرس