sectarianism

/sekˈteriəˌnɪzəm//sekˈteərɪənɪzəm/

معنی: فرقه گرایی
معانی دیگر: فرقه گرایی

جمله های نمونه

1. A meretricious populism and pretentious sectarianism have between them squeezed out everything else.
[ترجمه گوگل]یک پوپولیسم ساده لوحانه و فرقه گرایی مدعی بین آنها همه چیزهای دیگر را از بین برده است
[ترجمه ترگمان]یک ابتذال meretricious و فرقه گرایی pretentious بین آن ها همه چیز دیگر را فشرده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Baptists, for instance, abandoned their sectarianism, and the Methodists their Anglican heritage.
[ترجمه گوگل]برای مثال باپتیست ها فرقه گرایی خود را کنار گذاشتند و متدیست ها میراث انگلیکن خود را
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، فرقه تعمید، فرقه گرایی خود را رها کرده و Methodists Anglican را به ارث برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He condemned religious sectarianism.
[ترجمه گوگل]او فرقه گرایی مذهبی را محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]او فرقه گرایی مذهبی را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As for them encouraging sectarianism, his letter is a nonpareil in its bigotry and insensitivity.
[ترجمه گوگل]در مورد تشویق آنها به فرقه گرایی، نامه او از نظر تعصب و بی حساسیتی بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]در مورد آن ها که فرقه گرایی را تشویق می کنند، نامه اش به تعصب و عدم حساسیت آن nonpareil است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not only will the problem of sectarianism be solved, but many other problems as well.
[ترجمه گوگل]نه تنها مشکل فرقه گرایی، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]نه تنها مشکل فرقه گرایی حل خواهد شد، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sectarianism lingers on in Northern Ireland, bits of Scotland and some English cities like Liverpool.
[ترجمه گوگل]فرقه گرایی در ایرلند شمالی، بخش هایی از اسکاتلند و برخی شهرهای انگلیسی مانند لیورپول همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]فرقه گرایی در ایرلند شمالی، قسمت هایی از اسکاتلند و برخی شهره ای انگلستان مانند لیورپول می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After being overcome, subjectivism and sectarianism crop up again and have to be overcome again.
[ترجمه گوگل]پس از غلبه بر ذهنیت گرایی و فرقه گرایی دوباره ظاهر می شود و باید دوباره بر آنها غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]پس از مغلوب شدن، subjectivism و فرقه گرایی دوباره بالا می روند و باید دوباره مغلوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let me now speak about the question of sectarianism.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید اکنون در مورد مسئله فرقه گرایی صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]حالا اجازه بدهید درباره مساله sectarianism صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then there is another phenomenon called sectarianism.
[ترجمه گوگل]سپس پدیده دیگری به نام فرقه گرایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سپس پدیده دیگری به نام فرقه گرایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What are the remnants of inner - Party sectarianism?
[ترجمه گوگل]بقایای فرقه گرایی درونی - حزبی چیست؟
[ترجمه ترگمان]بقایای فرقه گرایی حزب درونی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Isn't this indulging in sectarianism?
[ترجمه گوگل]آیا این افراط در فرقه گرایی نیست؟
[ترجمه ترگمان]این چیزی نیست که توی \"sectarianism\" باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fleeting has twice already suffered rejections from the present board of directors amid allegations of sectarianism.
[ترجمه گوگل]فلیتینگ تاکنون دو بار از سوی هیئت مدیره فعلی در میان اتهامات فرقه گرایی مورد رد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]fleeting تاکنون دو بار از هیات مدیره کنونی در میان اتهامات فرقه گرایی رنج برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But both communities must recognise the cancerous effect of sectarianism, taken to these extremes.
[ترجمه گوگل]اما هر دو جامعه باید تأثیر سرطانی فرقه گرایی را که تا این حد افراط می شود، بشناسند
[ترجمه ترگمان]اما هر دو جوامع باید اثر سرطانی فرقه گرایی را تشخیص دهند و به این افراط گرایانه برده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were not torn by the strife and dissension produced by sectarianism seen in so many other places at that time.
[ترجمه گوگل]آنها از نزاع و اختلاف ناشی از فرقه گرایی که در بسیاری از جاهای دیگر در آن زمان دیده می شد، پاره نشدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با اختلاف و اختلاف فرقه ای ایجاد شده توسط فرقه گرایی که در آن زمان در بسیاری از مکان های دیگر دیده شده بود، پاره نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرقه گرایی (اسم)
denominationalism, sectarianism

انگلیسی به انگلیسی

• extreme partisanship, excessive devotion to a particular sect or faction
sectarianism is strong support for a particular sect and its beliefs, often in a narrow-minded way.

پیشنهاد کاربران

فرقه گرایی
مثال:
He condemned religious sectarianism.
او فرقه گرایی مذهبی را محکوم کرد.
فرقه گرایی
sectarianism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: فرقه گرایی
تعریف: ایستارها ( attitude ) و اقداماتی که وجه مشخصۀ آنها تندروی یا کندروی و درنتیجه جدایی از خط مشی و رهنامۀ رسمی حزب و گروه سیاسی است

بپرس