sect

/ˈsekt//sekt/

معنی: فرقه، قسمت، دسته، بخش، مذهب، حزب، دسته مذهبی، مکتب فلسفی، قسمت کردن
معانی دیگر: مخفف: بخش، بریده، مسلک، بریدن، قسمت کردن
sect_
پسوند (صفت ساز): بریده، قطع، جدا شده [pinnatisect]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
• : تعریف: to cut or divide.

- vivisect
[ترجمه گوگل] زنده زنده
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: any group, esp. a religious group such as a denomination, that is united by a common belief, ritual, or the like.
مترادف: denomination
مشابه: camp, church

- Shakers were members of a religious sect that originated in the eighteenth century.
[ترجمه گوگل] شاکرها اعضای یک فرقه مذهبی بودند که در قرن هجدهم به وجود آمدند
[ترجمه ترگمان] Shakers عضو یک فرقه مذهبی بودند که در قرن هجدهم شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a small group, esp. a religious group, that is considered by society or by a larger group to be unorthodox.
مترادف: cult, splinter group

جمله های نمونه

1. a sect leader
رهبر فرقه

2. a religious sect
فرقه ی مذهبی

3. They thought the religious sect was guilty of brainwashing.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کردند فرقه مذهبی مقصر شستشوی مغزی است
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که فرقه مذهبی به شستشوی مغزی متهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Members of the sect committed mass suicide.
[ترجمه گوگل]اعضای این فرقه دست به خودکشی دسته جمعی زدند
[ترجمه ترگمان]اعضای فرقه مرتکب خودکشی دسته جمعی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many people thought the religious sect was guilty of brainwashing.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم فکر می کردند فرقه مذهبی مقصر شستشوی مغزی است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم فکر می کردند که فرقه مذهبی به شستشوی مغزی متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hundreds are initiated into the sect each year.
[ترجمه گوگل]هر سال صدها نفر وارد این فرقه می شوند
[ترجمه ترگمان]هر ساله صدها نفر به این فرقه وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When he was sixteen he joined a religious sect.
[ترجمه گوگل]در شانزده سالگی به یک فرقه مذهبی پیوست
[ترجمه ترگمان]وقتی شانزده ساله بود به فرقه مذهبی پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is a member of a religious sect that was formed from various aspects of Asian religions.
[ترجمه گوگل]او عضو یک فرقه مذهبی است که از جنبه های مختلف ادیان آسیایی شکل گرفته است
[ترجمه ترگمان]او عضو یک فرقه مذهبی است که از جنبه های مختلف مذاهب آسیای میانه تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This sect was and still is considered bizarre and highly irresponsible.
[ترجمه گوگل]این فرقه عجیب و غریب و بسیار غیرمسئولانه تلقی می شد و هنوز هم محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]این فرقه هنوز عجیب و غیر مسئولانه در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The documentary explores the success of a Jewish sect intent on keeping ancient traditions alive.
[ترجمه گوگل]این مستند موفقیت یک فرقه یهودی را بررسی می کند که قصد دارد سنت های باستانی را زنده نگه دارد
[ترجمه ترگمان]این مستند به بررسی موفقیت یک فرقه یهودی در حفظ سنت های باستانی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sect did use assassination as a highly effective weapon, however, against other Persian groups.
[ترجمه گوگل]این فرقه از ترور به عنوان یک سلاح بسیار مؤثر استفاده کرد، اما بر علیه سایر گروه های ایرانی
[ترجمه ترگمان]این فرقه از ترور به عنوان سلاحی بسیار موثر علیه دیگر گروه های ایرانی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Justice to all, irrespective of race, sect or class is the inalienable right and the inescapable obligation of all.
[ترجمه گوگل]عدالت برای همه، صرف نظر از نژاد، فرقه یا طبقه، حق مسلم و وظیفه اجتناب ناپذیر همه است
[ترجمه ترگمان]عدالت برای همه، صرف نظر از نژاد، فرقه یا طبقه، حق مسلم و تعهد گریزناپذیر همه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The third was to contain the sect heavies, once they had been overpowered and captured.
[ترجمه گوگل]سومین مورد، مهار فرقه سنگین بود، پس از غلبه بر آنها و اسیر شدن
[ترجمه ترگمان]نکته سوم حاوی the فرقه بود که پس از تصرف و تصرف آن ها بر آن ها چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All the others were from the sect hierarchy's lesser rank of Disciples.
[ترجمه گوگل]همه بقیه از رده مریدان پایین سلسله مراتب فرقه بودند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها از رده پایین تر از مریدها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And yet you never hear about one sect of Baywatchers violently terrorizing another.
[ترجمه گوگل]و با این حال هرگز نمی شنوید که یک فرقه از Baywatchers با خشونت دیگری را وحشت زده کند
[ترجمه ترگمان]با این همه شما هرگز درباره یک فرقه of که به شدت وحشت زده می شود، چیزی نشنیدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرقه (اسم)
party, addiction, sect, faction

قسمت (اسم)
detachment, section, party, leg, share, portion, sect, lot, division, dole, proportion, segment, canton, arm, chapter, department, ratio, plank, feck, parcel, percentage, compartment, snick, grist, internode, kismet, rasher, whang

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

بخش (اسم)
section, party, region, leg, part, share, portion, sect, lot, division, fate, distribution, precinct, segment, canton, branch, member, zone, district, subregion, department, item, piece, heritage, quarter, borough, parish, sector, parcel, commune, county, riding, moiety, installment, squadron, wing of building

مذهب (اسم)
sect, faith, religion, denomination, illuminator, gilder

حزب (اسم)
party, sect, faction, junta

دسته مذهبی (اسم)
sect

مکتب فلسفی (اسم)
sect

قسمت کردن (فعل)
sect, divide, whack up

انگلیسی به انگلیسی

• faction, schism, party; religious denomination; dissenting religious group that opposes a larger group
a sect is a group of people that has separated from a larger group and has a particular set of religious or political beliefs.

پیشنهاد کاربران

sect/sec
از نظر ریشه شناسی به معنای بریدن هست.
مثال:
bisect
section
insect: creature “cut” into three parts
segment: a “cut” piece
segmentation: a “cutting” into small pieces
...
[مشاهده متن کامل]

bisect: “cut” exactly in two
intersect: to “cut” between
intersection: a “cutting” between
secant: a straight line that “cuts” across a curve at two or more points
dissection: act of “cutting” apart
venesection: at of “cutting” into a vein
dissected: “cut” apart
section: a “cut - ”off part of a whole

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A group of people with somewhat different religious beliefs from those of a larger group 🌐
🔍 مترادف: Faction
✅ مثال: The religious sect had very different beliefs from the mainstream church.
Scet : فرقه ی دینی
Sectarianism : فرقه گرایی
Ethnic cleansing : پاکسازی قومی
Supremacism : برترپنداری
Speciesism : گونه گرایی/پرستی
anthropocentrism : انسان محوری/مرکزی/مداری
ethnocentrism : قوم مداری/محوری
...
[مشاهده متن کامل]

Xenophobia : بیگانه هراسی
Nationalisme : ملی گرا
Tribalism : قبیله گرایی
فرقه دینی ( انگلیسی: Sect ) واژه ای است که بر گروه یا حزبی دلالت دارد که نظریات و پیشوای مشترکی دارند، و با شرایط معیّن و خاص به فرقه گرایی گرایش دارند. برای گروه های فلسفی و سیاسی نیز می توان این واژه را به کار برد؛ همان گونه که در مفاهیم دینی به کار می رود.
Subgroup of a particular religious or ideological doctrine
A sect is a subgroup of a religious, political, or philosophical belief system, usually an offshoot of a larger group. Although the term was originally a classification for religious separated groups, it can now refer to any organization that breaks away from a larger one to follow a different set of rules and principles. Sects are usually created due to perception of heresy by the subgroup and/or the larger group.
noun
[count]
1 : a religious group that is a smaller part of a larger group and whose members all share similar beliefs
◀️Buddhist sects
◀️a sect of Judaism
2 : a religious or political group that is connected to a larger group but that has beliefs that differ greatly from those of the main group
◀️a fundamentalist Christian sect
◀️radical Muslim sects
◀️ Religious sects : فرقه های مذهبی

فرقه مذهبی،
زیر مجموعه یک مذهب یا آیین. . . .

بپرس