secretory

/sɪˈkriːtərɪ//sɪˈkriːtərɪ/

معنی: ترشحی، تراوشی
معانی دیگر: تراوشگر، ترشح کننده، غده مترشحه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, having the function of, or pertaining to secretion; secreting.
اسم ( noun )
حالات: secretories
• : تعریف: a gland, vessel, or the like that secretes.

مترادف ها

ترشحی (صفت)
secretive, secretory

تراوشی (صفت)
secretive, secretory

انگلیسی به انگلیسی

• producing a secretion, producing a discharge

پیشنهاد کاربران

معنا شو می خوام بدونم یعنی از صفر تا صد شو
secretory ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ترشحی
تعریف: مربوط به ترشح

بپرس