1. germany was secretly building strength for the war
آلمان داشت مخفیانه برای جنگ نیروی نظامی تهیه می دید.
2. they rendezvous secretly every night
آنها هر شب محرمانه یکدیگر را می بینند.
3. hitler met him secretly
هیتلر با او محرمانه دیدار کرد.
4. to stockpile weapons secretly
پنهانی اسلحه انبار کردن
5. she meets her man secretly
او محرمانه معشوق مرد خود را ملاقات می کند.
6. the two lovers corresponded secretly
عاشق و معشوق،پنهانی با هم مکاتبه می کردند.
7. we four were leagued secretly together
ما چهارتا مخفیانه هم پیمان بودیم.
8. some of the names were secretly eliminated from the list
برخی از اسامی را به طور پنهانی از فهرست حذف کرده بودند.
9. they reported that they had gotten married secretly
آنها اعلام کردند که مخفیانه ازدواج کرده اند.
10. Love you, think of you, love you secretly, eagerly love you, wait, feel disappointed, try hard, lose, and feel sad, go apart, and recall.
[ترجمه گوگل]دوستت دارم، به تو فکر میکنم، پنهانی دوستت دارم، مشتاقانه دوستت دارم، صبر کن، ناامید میشوی، سخت تلاش میکنی، از دست میدهی، و غمگین میشویم، از هم جدا میشویم و به یاد میآوریم
[ترجمه ترگمان]دوستت دارم، به تو فکر می کنم، تو را دوست دارم، مشتاقانه دوست دارم، صبر کن، تلاش کن، سخت تلاش کن، دست از دست بده، دست از دست بده، از هم دور شو و به یاد بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They claim that the government is secretly running down the Youth Training Schemes.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که دولت مخفیانه برنامه های آموزشی جوانان را اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا می کنند که دولت در خفا طرح های آموزشی جوانان را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I managed secretly to undo a corner of the parcel.
[ترجمه گوگل]مخفیانه توانستم گوشه ای از بسته را باز کنم
[ترجمه ترگمان]به سختی توانستم گوشه بسته را باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He feigned disappointment. Secretly, he was mightily relieved.
[ترجمه گوگل]او تظاهر به ناامیدی کرد مخفیانه، او به شدت راحت شد
[ترجمه ترگمان]او نا امید شده بود به طور قطع نفس راحتی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We got married secretly and then presented our parents with a fait accompli.
[ترجمه گوگل]ما مخفیانه ازدواج کردیم و سپس به پدر و مادرمان یک عمل انجام شده تقدیم کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در خفا ازدواج کردیم و سپس پدر و مادر خود را با عمل انجام شده نشان دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They secretly entered into collusion with the northern warlords.
[ترجمه گوگل]آنها مخفیانه با جنگ سالاران شمال وارد تبانی شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور مخفیانه وارد تبانی با فرماندهان جنگی شمال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. He was convicted on the evidence of secretly recorded telephone conversations.
[ترجمه گوگل]او بر اساس شواهد مکالمات تلفنی مخفیانه ضبط شده محکوم شد
[ترجمه ترگمان]او به دلیل مدارک محرمانه ضبط مکالمات تلفنی محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. They did not know that the police were secretly listening in.
[ترجمه گوگل]آنها نمی دانستند که پلیس به طور مخفیانه به آنها گوش می دهد
[ترجمه ترگمان]نمی دانستند که پلیس پنهانی گوش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Lord Mountbatten secretly cherished hopes that Charles would marry his granddaughter.
[ترجمه گوگل]لرد مونت باتن مخفیانه امیدوار بود که چارلز با نوه اش ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]لرد Mountbatten در خفا امیدوار بود که چارلز با نوه اش ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید