secretively

جمله های نمونه

1. I munched secretively, washing my food down with a swallow, of coffee.
[ترجمه گوگل]مخفیانه نوش جان کردم و غذایم را با پرستو و قهوه شستم
[ترجمه ترگمان]به طور مرتب گاز می خوردم، غذا را با قورت دادن قهوه و قهوه و قهوه می خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Leave some marks in different places you lived secretively.
[ترجمه گوگل]در مکان‌های مختلفی که مخفیانه زندگی می‌کردید، چند علامت بگذارید
[ترجمه ترگمان]یه سری نشونه ها رو در جاه ای مختلف بذار که تو دزدکی توش زندگی می کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Be you go secretively and she dates again afraid the wife run into of woman.
[ترجمه گوگل]شما مخفیانه بروید و او دوباره قرار ملاقات می ترسد که زن با زن برخورد کند
[ترجمه ترگمان]تو دزدکی به اینجا برو و اون دوباره قرار ملاقات با زن رو می گیره و از اینکه زن به زن دی گه فرار می کنه، دوباره قرار می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A means is used to start subscription secretively.
[ترجمه گوگل]وسیله ای برای شروع مخفیانه اشتراک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ابزاری برای شروع پذیره نویسی secretively استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Initially, Umbrella instructed me secretively to keep S.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، آمبرلا به من دستور داد که اس
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، چتر به من دستور داد که S را نگهداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wilfred Burchett — who secretively sneaked on a train — had his camera stolen, photos confiscated and was expelled and banned from Japan.
[ترجمه گوگل]ویلفرد بورشت - که مخفیانه وارد قطار شد - دوربینش را دزدیدند، عکس‌ها را مصادره کردند و از ژاپن اخراج و ممنوع شدند
[ترجمه ترگمان]ویل فرد Burchett - که دزدکی به قطار دزدکی وارد شد - دوربین او دزدیده شد، عکس ها مصادره شد و از ژاپن اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Persians entered the city secretively, during a time of drought, through a dried-up waterway.
[ترجمه گوگل]پارسیان در زمان خشکسالی و از طریق آبراهی خشک شده مخفیانه وارد شهر شدند
[ترجمه ترگمان]ایرانی ها در طول یک دوره خشکسالی از طریق یک راه آبی خشک وارد شهر secretively شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some people are there walking secretively in a building across the street.
[ترجمه گوگل]عده ای آنجا هستند و مخفیانه در ساختمانی آن طرف خیابان راه می روند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم در یک ساختمان در خیابان در حال قدم زدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Quietly and secretively, we will always be together.
[ترجمه گوگل]بی سر و صدا و مخفیانه، ما همیشه با هم خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]آروم و مخفیانه، همیشه با هم خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scientists have secretively created more than 150 human-animal hybrid embryos in British laboratories over the past three years.
[ترجمه گوگل]دانشمندان طی سه سال گذشته به طور مخفیانه بیش از 150 جنین هیبریدی انسان و حیوان را در آزمایشگاه های بریتانیا ایجاد کرده اند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان بیش از ۱۵۰ جنین را در آزمایشگاه های بریتانیا در طول سه سال گذشته ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The teacher raised a hand to him, slightly and secretively, because he was her favorite.
[ترجمه گوگل]معلم دستی را به سمت او بلند کرد، زیرا او مورد علاقه او بود
[ترجمه ترگمان]معلم یک دستش را به طرف او بلند کرد، کمی و secretively، چون او مورد علاقه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. AIM : To express human anti - keratin Fab in Pichia pastoris secretively and optimize the expression condition.
[ترجمه گوگل]هدف: بیان فاب ضد کراتین انسانی در Pichia pastoris به صورت مخفیانه و بهینه سازی شرایط بیان
[ترجمه ترگمان]AIM: برای بیان Fab - کراتین انسانی در pichia pastoris secretively حالت حالت را بهینه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He Qifang from the May Fourth period once said about melancholy, "I have secretively observed and assessed those who love the world. Do they also feel desperate?"
[ترجمه گوگل]او قیفنگ از دوره چهارم ماه مه یک بار در مورد مالیخولیا گفت: "من پنهانی کسانی را که دنیا را دوست دارند مشاهده و ارزیابی کرده ام آیا آنها نیز احساس ناامیدی می کنند؟"
[ترجمه ترگمان]او از دوره چهارم ماه مه یک بار در مورد افسردگی گفت: \" من افرادی را دیده ام که دنیا را دوست دارند و مورد ارزیابی قرار داده اند آیا آن ها هم احساس ناامیدی می کنند؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Time Flies" Time and Fate seem to be repeating themselves, but secretively a new life emerges.
[ترجمه گوگل]"زمان پرواز می کند" زمان و سرنوشت به نظر می رسد خود را تکرار می کنند، اما مخفیانه یک زندگی جدید پدیدار می شود
[ترجمه ترگمان]زمان و زمان می گذرد و سرنوشت به نظر می رسد که خودشان را تکرار می کنند، اما ظهور مجدد یک زندگی جدید پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reticently, with a tendency to keep secrets, stealthily

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : secrete
✅️ اسم ( noun ) : secretiveness
✅️ صفت ( adjective ) : secretive
✅️ قید ( adverb ) : secretively
در خفا، زیر جلدی، مخفیانه، پنهانی، دزدکی

بپرس