secrete

/sɪˈkriːt//sɪˈkriːt/

معنی: تراوش کردن، پنهان کردن، ترشح کردن
معانی دیگر: تراویدن، نهان داشتن، مخفی نگهداشتن، اختفا کردن، نهفتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: secretes, secreting, secreted
• : تعریف: to generate or separate (a fluid or other substance) from an organism's cells or fluids and then release (it) into the organism's system.
متضاد: absorb
مشابه: discharge, emit, exude, ooze
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: secretes, secreting, secreted
• : تعریف: to hide or conceal.
مترادف: conceal, ensconce, hide
متضاد: reveal
مشابه: cache, cloak, keep under wraps, sequester, shroud, stash, stow

جمله های نمونه

1. the kidneys secrete urine
کلیه ها ادرار ترشح می کنند.

2. The pores of your body secrete sweat.
[ترجمه گوگل]منافذ بدن شما عرق ترشح می کند
[ترجمه ترگمان]_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sweat glands secrete water.
[ترجمه گوگل]غدد عرق آب ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان]غدد عرق، آب را ترشح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The kidneys secrete urine.
[ترجمه گوگل]کلیه ها ادرار ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان] کلیه عوارض ادرار رو ترشح می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How could quasi-independent microscopic cells collaborate to secrete a million glassy splinters and construct such an intricate and beautiful lattice?
[ترجمه گوگل]چگونه سلول‌های میکروسکوپی شبه مستقل می‌توانند برای ترشح یک میلیون شکاف شیشه‌ای و ساختن چنین شبکه‌ای پیچیده و زیبا همکاری کنند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان سلول های میکروسکوپی quasi را قادر ساخت تا یک میلیون تراشه شیشه ای را secrete و یک شبکه زیبا و زیبا بسازند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cell's response to stimulation is to secrete norepinephrine; the amount secreted falls as the stimulation is repeated.
[ترجمه گوگل]پاسخ سلول به تحریک ترشح نوراپی نفرین است مقدار ترشح شده با تکرار تحریک کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]پاسخ سلول به تحریک، ترشح نور اپی نفرین است؛ مقدار secreted که به عنوان تحریک ترشح می شود تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many confined invertebrates secrete slime or mucus that insidiously poisons the fishes and often themselves.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بی مهرگان محصور، لجن یا مخاطی ترشح می کنند که به طور موذیانه ای به ماهی ها و اغلب خود آنها مسموم می شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بی مهرگان فقط لجن یا خلط ترشح می کنند که insidiously ماهیان و اغلب خود را مسموم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is partly because woodlice secrete chemicals which many spiders find unpalatable, and partly because of their tough armour.
[ترجمه گوگل]این تا حدی به این دلیل است که شپش‌های چوب مواد شیمیایی ترشح می‌کنند که بسیاری از عنکبوت‌ها آن را ناخوشایند می‌دانند، و تا حدودی به دلیل زره سخت آن‌ها
[ترجمه ترگمان]این تا حدودی به این دلیل است که مواد شیمیایی ترشح می کنند که بسیاری از عنکبوت ها نامطلوب، و تا حدودی به خاطر زره سفت و سخت آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They secrete lime, forming stony cushions near the shores of the Pool and teetering columns at greater depths.
[ترجمه گوگل]آنها آهک ترشح می‌کنند و بالشتک‌های سنگی را در نزدیکی سواحل استخر تشکیل می‌دهند و ستون‌هایی را در اعماق بیشتر می‌چرخانند
[ترجمه ترگمان]آن ها آب لیمو را ترشح می کنند و cushions سنگی نزدیک ساحل دریاچه تشکیل می دهند و در اعماق دریا حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of those that live in the sea secrete shells with the most elaborate structure of silica or lime.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنهایی که در دریا زندگی می کنند، پوسته هایی با ساختار پیچیده ترین سیلیس یا آهک ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن هایی که در the دریایی زندگی می کنند، پوسته بسیار دقیق سیلیس یا آهک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hepatoma cells in culture secrete PLA2 into the culture medium when stimulated by interleukin
[ترجمه گوگل]سلول های هپاتوم در کشت وقتی توسط اینترلوکین تحریک می شوند، PLA2 را در محیط کشت ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان]ترشح cells در فرهنگ secrete به واسطه تبدیل شدن به محیط کشت به محیط کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Parts of their roots secrete acid which dissolves phosphorus from normally insoluble sources.
[ترجمه گوگل]قسمت هایی از ریشه آنها اسید ترشح می کند که فسفر را از منابع معمولی نامحلول حل می کند
[ترجمه ترگمان]بخش های از ریشه ها، اسید ترشح می کنند که فسفر را از منابع insoluble حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These neurons secrete dopamine, a neurotransmitter involved in the control of movements.
[ترجمه گوگل]این نورون ها دوپامین را ترشح می کنند که یک انتقال دهنده عصبی است که در کنترل حرکات نقش دارد
[ترجمه ترگمان]این نورون ها دوپامین ترشح می کنند که یک انتقال دهنده عصبی است که در کنترل حرکات دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. System of reproduction of secrete make water also but be put into trouble, cause kidney canaliculus function not complete, 20% patients can produce kidney canaliculus acidity toxic.
[ترجمه گوگل]سیستم تولید مثل ترشح آب را نیز به مشکل می اندازد، باعث می شود عملکرد کانال کلیه کامل نباشد، 20٪ بیماران می توانند اسیدیته کانالیکلوس کلیه سمی تولید کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم تولید مثل ترشح of باعث ایجاد اختلال در آب می شود، اما تابع canaliculus کلیه کامل نمی باشد، ۲۰ درصد بیماران می توانند اسیدیته kidney را سمی تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراوش کردن (فعل)
ooze, exude, bilge, infiltrate, leak, osmose, percolate, secrete, seep, transude

پنهان کردن (فعل)
cloak, hide, shadow, cover, mask, conceal, closet, cache, wrap, disguise, dissemble, secrete, dissimulate

ترشح کردن (فعل)
discharge, spatter, sprinkle, splash, splatter, secrete, plash, splutter

انگلیسی به انگلیسی

• discharge, exude; hide, conceal
if part of a plant or animal secretes a liquid, it produces it.
if you secrete something somewhere, you hide it there; a formal use.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To hide or conceal something 🕵️‍♂️
🔍 مترادف: Hide, conceal
✅ مثال: The spy would secrete the documents in a hidden compartment
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : secrete
✅️ اسم ( noun ) : secretiveness
✅️ صفت ( adjective ) : secretive
✅️ قید ( adverb ) : secretively
secrete ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ترشح کردن
تعریف: عمل تولید و خروج موادی با اثر کاراندام‏شناختی خاص از برخی یاخته‏ها و غده‏ها
ترشح، ترشحی
ترشح کردن

بپرس