secretary general

/ˈsekrəteriˈdʒenərəl//ˈsekrətəriˈdʒenrəl/

معنی: دبیرکل
معانی دیگر: دبیر کل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: secretaries-general
• : تعریف: the chief executive of a secretariat.

جمله های نمونه

1. The United Nations Secretary General called on all parties to show moderation.
[ترجمه گوگل]دبیرکل سازمان ملل متحد از همه طرف‌ها خواست تا میانه‌روی نشان دهند
[ترجمه ترگمان]دبیر کل سازمان ملل متحد از همه احزاب خواست تا اعتدال را نمایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The UN Secretary General is on a fence-mending mission.
[ترجمه Bahar] دبیرکل سازمان ملل متحد در ماموریت برای حل اختلاف طرفین است
|
[ترجمه گوگل]دبیر کل سازمان ملل متحد در حال انجام ماموریت تعمیر حصار است
[ترجمه ترگمان]دبیر کل سازمان ملل متحد در حال تعمیر ماموریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Secretary General says the declaration must now be backed up by concrete and effective actions.
[ترجمه گوگل]دبیرکل می گوید که این بیانیه اکنون باید با اقدامات ملموس و موثر پشتیبانی شود
[ترجمه ترگمان]دبیر کل اظهار داشت که این اعلامیه باید با اقدامات جدی و موثر مورد حمایت قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How will the Secretary General measure up to his new responsibilities?
[ترجمه گوگل]دبیرکل چگونه به مسئولیت های جدید خود عمل خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]دبیرکل نسبت به مسئولیت های جدیدش چه اقداماتی انجام خواهد داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The change in the secretary general is likely to stand her in good stead with committee Chairman Jesse Helms, R-N.
[ترجمه گوگل]تغییر در دبیرکل احتمالاً به جای رئیس کمیته، جسی هلمز، R-N، به جای او خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تغییر در دبیرکل به احتمال زیاد به جای او با رئیس کمیته، جسی Helms، آر ان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Helms urged the secretary general to cooperate in the process through frequent consultation directly with him and between their respective staffs.
[ترجمه گوگل]هلمز از دبیرکل خواست تا از طریق رایزنی های مکرر مستقیماً با وی و بین کارکنان مربوطه در این روند همکاری کند
[ترجمه ترگمان]Helms دبیر کل را بر آن داشت تا در این روند از طریق مشاوره مکرر با او و بین کارمندان مربوطه خود هم کاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The United Nations secretary general, Kofi Annan, has argued that the two plans should be merged.
[ترجمه گوگل]کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، استدلال کرده است که این دو طرح باید ادغام شوند
[ترجمه ترگمان]دبیر کل سازمان ملل، کوفی عنان، اظهار داشت که این دو طرح باید با هم ادغام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Secretary General was warmly welcomed at the White House yesterday.
[ترجمه گوگل]دبیرکل دیروز در کاخ سفید به گرمی مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دیروز دبیر کل در کاخ سفید به گرمی مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Secretary General is requested to make a study on how participation of NGOs can be further enhanced.
[ترجمه گوگل]از دبیرکل درخواست می شود که در مورد چگونگی افزایش مشارکت سازمان های غیردولتی مطالعه ای انجام دهد
[ترجمه ترگمان]از دبیر کل درخواست شده است تا در مورد نحوه افزایش مشارکت سازمان های غیر دولتی تحقیق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Trygve Lie, Secretary General of the U. N., declared, "This is war against the United Nations. "
[ترجمه گوگل]تریگو لی، دبیر کل سازمان ملل، اعلام کرد: "این جنگ علیه سازمان ملل است "
[ترجمه ترگمان]Trygve دروغ، دبیر کل یو ان وی اظهار داشت: \" این جنگ علیه سازمان ملل متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is now the Executive Vice President and Secretary General of China Taxation Society.
[ترجمه گوگل]او اکنون معاون اجرایی و دبیر کل انجمن مالیات چین است
[ترجمه ترگمان]او اکنون معاون اجرایی و دبیر کل جامعه مالیات چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The NATO Secretary General Anders Rasmussen has said more members of the alliance need to contribute attack aircraft to the military operation in Libya.
[ترجمه گوگل]آندرس راسموسن، دبیرکل ناتو گفته است که اعضای بیشتری از این ائتلاف نیاز به کمک هواپیماهای تهاجمی در عملیات نظامی در لیبی دارند
[ترجمه ترگمان]دبیر کل ناتو آندرس راسموسن گفت که اعضای بیشتری از این اتحاد باید به عملیات نظامی در لیبی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The current secretary general Rev. Dr. Lian Jiang planted the First Chinese Christian Church (Disciples of Christ) in Dallas TX in 1998 and has ministered to the congregation ever since.
[ترجمه گوگل]دبیرکل فعلی کشیش دکتر لیان جیانگ اولین کلیسای مسیحی چینی (شاگردان مسیح) را در دالاس TX در سال 1998 کاشت و از آن زمان تاکنون به جماعت خدمت کرده است
[ترجمه ترگمان]عالی جناب دکتر Lian جیانگ، دبیر کل فعلی، نخستین کلیسای مسیحی چینی (مریدان مسیح)در دالاس را در سال ۱۹۹۸ کاشت و از آن زمان تا کنون به نمازگزاران رسیدگی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is also the permanent deputy secretary general of the newly-created China National Narcotics Control Commission, an agency created by a law that went into effect June
[ترجمه گوگل]او همچنین معاون دائمی دبیرکل کمیسیون ملی کنترل مواد مخدر چین است، آژانسی که بر اساس قانونی که در ژوئن اجرایی شد ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]وی همچنین معاون دائمی کمیسیون ملی کنترل مواد مخدر چین است که در ماه ژوئن به اجرا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nobuteru Ishihara, secretary general of the opposition Liberal Democratic party, accused the government of engaging in "tone-deaf diplomacy".
[ترجمه گوگل]نوبوترو ایشیهارا، دبیرکل حزب اپوزیسیون لیبرال دموکرات، دولت را به درگیر شدن در "دیپلماسی ناشنوا" متهم کرد
[ترجمه ترگمان]Nobuteru Ishihara، دبیر کل حزب مخالف لیبرال دموکرات، دولت را به درگیر شدن در \"دیپلماسی ناشنوا\" متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دبیرکل (اسم)
secretary general

انگلیسی به انگلیسی

• chief administrative officer, one who leads a public institution, head secretary
a secretary-general is the person in charge of the administration of an international political organization.

پیشنهاد کاربران

به نظرم کلمه های
General manager و
Chief executive officer ( ceo )
می توانند مترادف باشند
دبیرکل
مثال:
The United Nations Secretary General called on all parties to show moderation.
دبیرکل سازمان ملل متحد از همه احزاب خواست که متانت نشان بدهند.

بپرس