secret ballot

/ˈsiːkrətˈbælət//ˈsiːkrɪtˈbælət/

معنی: رای مخفی
معانی دیگر: ballot australian : رای مخفی، ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها

جمله های نمونه

1. The party leader is elected by secret ballot .
[ترجمه گوگل]رهبر حزب با رای مخفی انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]رهبر حزب با رای مخفی انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The chairman was elected by secret ballot.
[ترجمه گوگل]رئیس با رای مخفی انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]رئیس از طریق رای گیری مخفی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The club members held a secret ballot to choose the chairperson.
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه برای انتخاب رئیس رای گیری مخفی برگزار کردند
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه یک رای گیری مخفی برای انتخاب رئیس برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chairperson is chosen by secret ballot .
[ترجمه گوگل]رئیس با رای مخفی انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]رئیس با رای مخفی انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The jury cast their vote by secret ballot.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه رای خود را با رای مخفی به صندوق انداختند
[ترجمه ترگمان]هیات داوران رای گیری خود را با رای مخفی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In a secret ballot of reporters who have covered both, Dole would probably defeat President Clinton.
[ترجمه گوگل]در رای گیری مخفی از خبرنگارانی که هر دو را پوشش داده اند، دول احتمالاً رئیس جمهور کلینتون را شکست خواهد داد
[ترجمه ترگمان]در یک رای گیری مخفی از خبرنگارانی که هر دو را پوشش داده اند، دول احتمالا رئیس جمهور کلینتون را شکست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Voting will be by secret ballot.
[ترجمه گوگل]رای گیری با رای مخفی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]رای گیری از طریق رای گیری مخفی انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That would lead to a quick secret ballot on December just before the Strasbourg summit.
[ترجمه گوگل]این امر منجر به رای گیری مخفی سریع در ماه دسامبر درست قبل از نشست استراسبورگ خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به رای گیری مخفی فوری در ماه دسامبر، درست قبل از نشست استراسبورگ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The secret ballot gave these students their first free opportunity to express opposition.
[ترجمه گوگل]رای مخفی به این دانشجویان اولین فرصت آزاد برای ابراز مخالفت را داد
[ترجمه ترگمان]رای مخفی اولین فرصت آزاد دانشجویان برای ابراز مخالفت را به این دانشجویان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Matiba faction demanded a direct secret ballot of all party members while Odinga insisted on an indirect method.
[ترجمه گوگل]فراکسیون ماتیبا خواستار رأی گیری مخفی مستقیم از همه اعضای حزب شد در حالی که اودینگا بر روش غیرمستقیم اصرار داشت
[ترجمه ترگمان]جناح Matiba خواستار یک رای مخفی مستقیم از همه اعضای حزب شد در حالی که اودینگا اصرار داشت که روش غیر مستقیم داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The elections are by secret ballot, and an absolute majority is required.
[ترجمه گوگل]انتخابات با رای مخفی برگزار می شود و اکثریت مطلق لازم است
[ترجمه ترگمان]انتخابات با رای مخفی انجام می شود و اکثریت مطلق مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government registered voters, vowed to respect the secret ballot and even invited critics to run against the regime.
[ترجمه گوگل]دولت رای دهندگان را ثبت نام کرد، متعهد شد که به رای مخفی احترام بگذارد و حتی منتقدان را به رقابت علیه رژیم دعوت کرد
[ترجمه ترگمان]دولت رای دهندگان را به ثبت رساند و قول داد که به صندوق مخفی احترام بگذارند و حتی از منتقدین هم دعوت کردند تا علیه این رژیم اقدام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On Dec. 5 the Congress voted by secret ballot on nine amendments to the Constitution.
[ترجمه گوگل]در 5 دسامبر، کنگره با رای مخفی بر 9 اصلاحیه قانون اساسی رای داد
[ترجمه ترگمان]در روز ۵ دسامبر، کنگره با رای مخفی به ۹ اصلاحیه قانون اساسی رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The secret ballot was an important vehicle for freer elections.
[ترجمه گوگل]رای مخفی ابزار مهمی برای انتخابات آزادتر بود
[ترجمه ترگمان]رای گیری مخفی یک وسیله مهم برای انتخابات آزادتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They reformed the voting system, and introduced a secret ballot.
[ترجمه گوگل]آنها سیستم رای گیری را اصلاح کردند و رای مخفی را معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سیستم رای گیری را اصلاح کردند و یک رای گیری مخفی را مطرح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رای مخفی (اسم)
australian ballot, secret ballot, ballot

انگلیسی به انگلیسی

• voting by sealed envelope

پیشنهاد کاربران

بپرس