secret agent

/ˈsiːkrətˈeɪdʒənt//ˈsiːkrɪtˈeɪdʒənt/

مامور مخفی، جاسوس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who performs acts of espionage and other undercover operations, esp. for a government.

جمله های نمونه

1. The secret agent was arrested on a charge of sabotage.
[ترجمه گوگل]مامور مخفی به اتهام خرابکاری دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]مامور مخفی به اتهام خرابکاری بازداشت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government kicked a foreign secret agent out of the country.
[ترجمه گوگل]دولت یک مامور مخفی خارجی را از کشور بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]دولت یک مامور مخفی خارجی را از کشور اخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We soon found out that he was a secret agent.
[ترجمه گوگل]خیلی زود متوجه شدیم که او یک مامور مخفی است
[ترجمه ترگمان]خیلی زود فهمیدیم که اون یه مامور مخفی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jack had specifically asked his secret agent to confine himself to a couple of current photographs and Polly's address.
[ترجمه گوگل]جک به طور خاص از مامور مخفی خود خواسته بود که خود را به چند عکس فعلی و آدرس پولی محدود کند
[ترجمه ترگمان]جک به ویژه از مامور مخفی او تقاضا کرده بود که به چند عکس از عکس های فعلی و پولی پولی اکتفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Secret Agent is an excellent scrolling adventure game that should keep you playing for weeks.
[ترجمه گوگل]مامور مخفی یک بازی ماجراجویی اسکرول عالی است که باید هفته ها شما را در بازی نگه دارد
[ترجمه ترگمان]مامور مخفی یک بازی ماجراجویی عالی است که باید شما را برای هفته ها بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The secret agent in his place, he wrote, the infiltrator safely ensconced.
[ترجمه گوگل]او نوشت، مامور مخفی به جای او، عامل نفوذی به سلامت زیر بار رفت
[ترجمه ترگمان]مامور مخفی در جای خود نوشته بود: مامور مخفی در جای خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They say that the better the secret agent, the less one hears about him.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که هر چه مامور مخفی بهتر باشد، کمتر در مورد او می شنود
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که این مامور مخفی، کم تر کسی در مورد او به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had been a secret agent of the enemy all along.
[ترجمه گوگل]او در تمام مدت مامور مخفی دشمن بود
[ترجمه ترگمان]تمام مدت مامور مخفی دشمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The film tells the story of a Swiss secret agent who masquerades as a grocer in order to uncover a drugs ring.
[ترجمه گوگل]این فیلم داستان یک مامور مخفی سوئیسی را روایت می کند که برای کشف یک حلقه مواد مخدر، خود را به عنوان یک بقال در می آورد
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان یک مامور مخفی سوئیسی را بازگو می کند که به عنوان یک خواربار فروش به کار می رود تا یک باند مواد مخدر را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I never see that bitch in my secret agent classes!
[ترجمه گوگل]من هرگز آن عوضی را در کلاس های مامور مخفی خود نمی بینم!
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت اون جنده رو توی کلاس secret ندیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sarah's first assignment as a secret agent was to protect an important witness.
[ترجمه گوگل]اولین مأموریت سارا به عنوان یک مامور مخفی، محافظت از یک شاهد مهم بود
[ترجمه ترگمان]اولین ماموریت سارا برای محافظت از یک شاهد مهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So, uh. . . Sarah, could you show me that super-cool secret agent choke hold again?
[ترجمه گوگل]بنابراین، اوه سارا، می‌توانی دوباره آن نگه‌دارنده خفگی فوق‌العاده باحال مامور مخفی را به من نشان بدهی؟
[ترجمه ترگمان]سارا، میشه یه بار دیگه اون agent فوق سری رو بهم نشون بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He hit the secret agent on the jaw and completely laid him out.
[ترجمه گوگل]او به آرواره مامور مخفی ضربه زد و او را کاملا دراز کشید
[ترجمه ترگمان]او به مامور مخفی روی آرواره ضربه زد و کاملا او را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's another secret agent type of movie And the guy's very handsome and suave and devenear.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از نوع فیلم های مامور مخفی است و آن مرد بسیار خوش تیپ و خوش تیپ و بی مهری است
[ترجمه ترگمان]یه سری فیلم های مخفی دیگه است و این یارو خیلی خوش قیافه و مودب و مودب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• agent that people are unaware of
a secret agent is a person employed by a government to find out the secrets of other governments, or to do secret work against organizations which threaten their government.

پیشنهاد کاربران

مأمور مخفی
secret agent ( حقوق )
واژه مصوب: مأمور مخفی
تعریف: فردی که به جمع آوری اطلاعات محرمانۀ یک کشور و قرار دادن آن در اختیار کشور دیگر می پردازد|||متـ . جاسوس spy

بپرس