صفت ( adjective )
• (1) تعریف: concealed from others; private.
• مترادف: confidential, covert, hidden, hush-hush, private
• متضاد: public
• مشابه: arcane, backdoor, clandestine, closet, intimate, stealthy, surreptitious, under-the-table, undercover
• مترادف: confidential, covert, hidden, hush-hush, private
• متضاد: public
• مشابه: arcane, backdoor, clandestine, closet, intimate, stealthy, surreptitious, under-the-table, undercover
- She keeps her valuables hidden in a secret place.
[ترجمه یک دوست] او دارایی های با ارزش خود را در یک جای محرمانه نگه می دارد|
[ترجمه سلام] او دارایی خود را در جاهای پنهان کرده|
[ترجمه بوبو] او دارایی های خود را در یک جای محرمانه مخفی می کند.|
[ترجمه جی اچ] دارایی با ارزشی را در مکانی امن پنهان میکند♡|
[ترجمه گوگل] او اشیای قیمتی خود را در مکانی مخفی نگه می دارد[ترجمه ترگمان] اشیا گران بها را در جای مخفی نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: kept from all except those involved.
• مترادف: confidential, inside, private, privileged
• متضاد: open
• مشابه: arcane, clandestine, coded, covert, cryptic, esoteric, exclusive, intimate, occult, off the record, personal, undercover
• مترادف: confidential, inside, private, privileged
• متضاد: open
• مشابه: arcane, clandestine, coded, covert, cryptic, esoteric, exclusive, intimate, occult, off the record, personal, undercover
- They wrote to each other in secret code.
[ترجمه یک دوست] آنها به زبان رمزی برای یکدیگر نامه می نوشتند|
[ترجمه گوگل] آنها با رمز مخفی برای یکدیگر نامه نوشتند[ترجمه ترگمان] ان ها در کد مخفی به هم نامه نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: made or operating so as to be concealed.
• مترادف: concealed, covert, hidden
• متضاد: manifest
• مشابه: camouflaged, clandestine, invisible, surreptitious, undercover
• مترادف: concealed, covert, hidden
• متضاد: manifest
• مشابه: camouflaged, clandestine, invisible, surreptitious, undercover
- A secret passageway was constructed under the city.
[ترجمه یک دوست] یک گذرگاه مخفی در زیر شهر ساخته شد.|
[ترجمه گوگل] یک گذرگاه مخفی در زیر شهر ساخته شد[ترجمه ترگمان] یک راه مخفی زیر شهر ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's working for the secret service in that country.
[ترجمه یک دوست] او برای یک سرویس اطلاعاتی در آن کشور کار می کرد|
[ترجمه گوگل] او برای سرویس مخفی در آن کشور کار می کند[ترجمه ترگمان] او برای سرویس مخفی در آن کشور کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in the United States, classified by the government so as to restrict access.
• مترادف: classified, restricted, top-secret
• مشابه: privileged
• مترادف: classified, restricted, top-secret
• مشابه: privileged
- These were secret documents that had fallen into the wrong hands.
[ترجمه یک دوست] اینها اسناد محرمانه ای بودند که به دست آدم های ناجور افتادند|
[ترجمه گوگل] اینها اسناد محرمانه ای بود که به دست اشتباه افتاده بود[ترجمه ترگمان] این ها اسناد محرمانه بودند که به دست اشتباهی افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: secretly (adv.), secretness (n.)
مشتقات: secretly (adv.), secretness (n.)
• (1) تعریف: something deliberately hidden, such as knowledge or information.
• مشابه: confidence
• مشابه: confidence
- The whereabouts of the witness is a secret.
[ترجمه پارسا تقوی] محل سکونت شاهد راز است .|
[ترجمه گوگل] محل اختفای شاهد محرمانه است[ترجمه ترگمان] محل شاهد یه رازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: something known only to a few people.
• مترادف: confidence
• مترادف: confidence
- The recipe is a family secret.
[ترجمه گوگل] دستور پخت یک راز خانوادگی است
[ترجمه ترگمان] دستور پخت یک راز خانوادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دستور پخت یک راز خانوادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a mystery, or the key to a mystery.
• مترادف: mystery
• مترادف: mystery
- Scientists try to discover the secrets of nature.
[ترجمه گوگل] دانشمندان سعی در کشف رازهای طبیعت دارند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان سعی می کنند رازهای طبیعت را کشف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانشمندان سعی می کنند رازهای طبیعت را کشف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What is the secret of your success?
[ترجمه پرنیان افزوده] راز موفقیت شما در چیست؟|
[ترجمه گوگل] راز موفقیت شما چیست؟[ترجمه ترگمان] رمز موفقیت شما چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in the United States, a piece of information classified so as to restrict access, usu. relating to defense or security.
- These plans have been a government secret.
[ترجمه گوگل] این طرح ها یک راز دولتی بوده است
[ترجمه ترگمان] این برنامه ها یک راز دولتی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این برنامه ها یک راز دولتی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید