secrecy

/ˈsiːkrəsi//ˈsiːkrəsi/

معنی: خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه
معانی دیگر: نهان بود، نهفتگی، پنهانی بودن، نهان داشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: secrecies
(1) تعریف: the state or condition of being secret.
متضاد: openness

(2) تعریف: the tendency or habit of keeping things secret.

- His secrecy worries me.
[ترجمه گوگل] پنهان کاری او مرا نگران می کند
[ترجمه ترگمان] رازداری او مرا نگران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. secrecy is one of the characteristics of espionage
نهانکاری یکی از ویژگی های جاسوسی است.

2. complete secrecy surrounded the meeting
جلسه در اختفای کامل برگزار شد.

3. strict secrecy
راز پوشی کامل

4. utmost secrecy
حداکثر اختفا

5. a wall of secrecy
پرده ای از اختفا

6. behind a shroud of secrecy
در پس پرده ی اختفا

7. he was pledged to secrecy
از او قول رازداری گرفته شد.

8. under the pall of secrecy
زیر سیه پرده ی اختفا

9. i assured homa of my secrecy
در مورد رازداری خود به هما اطمینان دادم.

10. this oath binds you to secrecy
این سوگند شما را مقید به رازداری می کند.

11. The inquiry was conducted under a blanket of secrecy .
[ترجمه گوگل]این تحقیق تحت پوشش محرمانه انجام شد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق تحت پوششی از رازداری انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Silence and secrecy surround the murder.
[ترجمه گوگل]سکوت و پنهان کاری اطراف قتل را احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]سکوت و سکوت قتل را محاصره کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His work was shrouded in secrecy .
[ترجمه گوگل]کار او در رازداری پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]کار او در هاله ای از ابهام قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Everyone involved was sworn to secrecy.
[ترجمه گوگل]همه کسانی که درگیر بودند قسم خورده بودند که رازداری کنند
[ترجمه ترگمان]همه کسانی که درگیر بودند سوگند رازداری خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The need for secrecy is secondary to the need to take immediate action.
[ترجمه گوگل]نیاز به رازداری در درجه دوم نیاز به اقدام فوری است
[ترجمه ترگمان]نیاز به رازداری نسبت به نیاز به اقدام فوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خفا (اسم)
mystery, secrecy

راز (اسم)
secret, mystery, paint, hedgehog, secrecy

اختفا (اسم)
secretion, secrecy, hide-out

پوشیدگی (اسم)
privacy, latency, secrecy

محرمانه بودن (اسم)
secrecy

پنهان کاری (اسم)
secrecy

رازداری (اسم)
secrecy

سری بودن (اسم)
secrecy

نهانکاری (اسم)
secrecy

راز پوشی (اسم)
secrecy

خفیه (اسم)
secrecy

انگلیسی به انگلیسی

• state of being hidden; confidentiality; privacy; ability to keep a secret; isolation, seclusion; secretiveness, tendency to keep secrets, reticence
secrecy is the fact or state of keeping something secret.

پیشنهاد کاربران

رازداری
کتمان سر ؛ نگهداری راز. ( ناظم الاطباء ) . پوشیده داشتن راز : برزویه گفت قویتر رکنی بناء مودت دوستان را کتمان اسرار دوستان است. ( کلیله و دمنه ) . ابوعلی گفت چون نبض و تفسره بدیدم مرا یقین گشت که علت عشق است و از کتمان سر حال بدینجا رسیده است. ( چهارمقاله از فرهنگ فارسی معین ) .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : secrecy / secret
✅️ صفت ( adjective ) : secret / secretarial
✅️ قید ( adverb ) : secretly
رازورزی
Noun - uncountable :
مخفی کاری
پنهان کاری
سرپوش گذاری
محرمانگی

بپرس