1. in seconds the building went up in flames
چند لحظه ای نپایید که ساختمان شعله ور شد.
2. a few seconds after he jumped, his parachute puffed out
چند لحظه پس از اینکه پرید باد چتر نجات او را گسترده کرد.
3. a few seconds intervened between the flash of lightning and the thunder
میان درخشش آذرخش و صدای تندر چند ثانیه فاصله بود.
4. clip a few seconds (or hours etc. ) off something
کاستن از
5. he clipped a few seconds off the world record
او رکورد جهانی را با تفاوت چند ثانیه شکست.
6. in less than ten seconds
در کمتر از ده ثانیه
7. he did the work in ten seconds flat
آن کار را درست در ده ثانیه انجام داد.
8. one hour, five minutes, and 25 seconds
یک ساعت و پنج دقیقه و 25 ثانیه
9. some of the articles here are seconds
برخی از کالاهای اینجا درجه دو هستند.
10. he finished his plate and asked for seconds
بشقاب خود را تمام کرد و درخواست خوراک دوباره کرد.
11. she swam her leg of the relay in 52 seconds
او در مسابقه ی امدادی قسمت خود را در 52 ثانیه شنا کرد.