secondment

جمله های نمونه

1. They met while she was on secondment from the Foreign Office.
[ترجمه گوگل]آنها در حالی که او در حال اعزام از وزارت خارجه بود، ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که او در secondment از وزارت امور خارجه بود، یکدیگر را ملاقات کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most importantly, secondment is a vital resource for relevant and interesting teaching.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، اعزام یک منبع حیاتی برای تدریس مرتبط و جالب است
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه اینکه، secondment یک منبع حیاتی برای آموزش مرتبط و جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Secondment is an opportunity for them to learn at first hand about the world of work to which their students are aspiring.
[ترجمه گوگل]جابجایی فرصتی است برای آنها تا از طریق دست اول درباره دنیای کاری که دانشجویانشان آرزوی رسیدن به آن را دارند یاد بگیرند
[ترجمه ترگمان]secondment فرصتی است برای آن ها که در ابتدا در مورد دنیای کاری که دانش آموزان مشتاق آن هستند، یاد بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you are considering going on secondment during term time it is obviously important to minimise disruption to the teaching programme.
[ترجمه گوگل]اگر در نظر دارید در طول ترم استخدام شوید، بدیهی است که اختلال در برنامه آموزشی به حداقل برسد
[ترجمه ترگمان]اگر در نظر دارید در طول مدت ترم به secondment بروید، به طور واضح مهم است که اختلال در برنامه آموزشی را به حداقل برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For many years secondment has been a local activity of variable quality and quantity.
[ترجمه گوگل]برای سالیان متمادی، اعزام یک فعالیت محلی با کیفیت و کمیت متغیر بوده است
[ترجمه ترگمان]سالهاست که secondment یک فعالیت محلی با کیفیت و کمیت متغیر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why should I have teachers on secondment?
[ترجمه گوگل]چرا باید معلمان اعزامی داشته باشم؟
[ترجمه ترگمان]چرا من باید یه معلم توی \"secondment\" داشته باشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chain store piloted a 13-week part-time secondment programme in which five employees spent hours working with five voluntary organisations.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه زنجیره ای یک برنامه 13 هفته ای اعزام نیمه وقت را به صورت آزمایشی اجرا کرد که در آن پنج کارمند ساعت ها را با پنج سازمان داوطلبانه کار کردند
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه زنجیره ای یک برنامه part ۱۳ هفته ای را هدایت کرد که در آن پنج کارمند ساعت ها صرف کار با پنج سازمان داوطلبانه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On taking up the secondment full time at MOPs, the external manifestations of the quality initiative were less obvious.
[ترجمه گوگل]با گرفتن خدمت تمام وقت در MOPs، جلوه های خارجی ابتکار کیفیت کمتر آشکار بود
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن زمان تمام وقت در MOPs، ظهور خارجی طرح کیفیت کم تر مشهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How does a secondment to industry fit in with such goals?
[ترجمه گوگل]چگونه اعزام به صنعت با چنین اهدافی مطابقت دارد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه یک secondment به صنعت با چنین اهدافی متناسب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How can I prevent a secondment to industry from disrupting the learning of my students?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم از اعزام به صنعت از اختلال در یادگیری دانش آموزان جلوگیری کنم؟
[ترجمه ترگمان]چطور می توانم مانع از اختلال در یادگیری دانش students بشوم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For many teachers a business secondment breaks their personal career cycle of school, university to school.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از معلمان، استخدام شغلی چرخه شغلی شخصی آنها از مدرسه، دانشگاه به مدرسه را می شکند
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از معلمان، یک متخصص کسب وکار، چرخه زندگی شخصی خود را از مدرسه، دانشگاه به مدرسه، می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The secondment provided a change and the chance to move on.
[ترجمه گوگل]جابجایی یک تغییر و فرصتی برای ادامه دادن ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]The یک تغییر و فرصتی برای حرکت به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the Mainland lawyers' four-week secondment in Hong Kong, the Law Society arranged for them to participate in a number of activities and visit various government organisations.
[ترجمه گوگل]در طول خدمت چهار هفته ای وکلای سرزمین اصلی در هنگ کنگ، انجمن حقوق ترتیبی داد تا آنها در تعدادی از فعالیت ها شرکت کنند و از سازمان های دولتی مختلف بازدید کنند
[ترجمه ترگمان]در طی چهار هفته وکلای Mainland در هنگ کنگ، انجمن قانون برای آن ها ترتیب داده شد تا در شماری از فعالیت ها شرکت کرده و از سازمان های مختلف دولتی بازدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Under certain conditions, the partnership may involve the secondment of corporate personnel as well.
[ترجمه گوگل]تحت شرایط خاصی، مشارکت ممکن است شامل اعزام پرسنل شرکت نیز باشد
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط خاص، مشارکت ممکن است شامل secondment پرسنل شرکت نیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sending an employee from his/her regular office/post for temporary assignment somewhere else; (british) transfer of a military officer to another post for temporary duty; indorsement, speech seconding a motion, support for a proposal or statement
if you are sent on secondment, you are sent away from your job for a short time to do a particular job or special duties somewhere else.

پیشنهاد کاربران

اعزام و مامور کردن نیروی کنار دست جهت انتقال تجربه و یا فراگیری یک تکنولوژی
دوره ای که کارمندانی از طرف یک موسسه به موسسه دیگری واگذار میشوند یا به ماموریت میروند
انتقال کارمندان
ماموریت
انتقال موقت کارمند به پست شغلی دیگر
جیگزینی
نسخه برداری

بپرس