secondly

/ˈsekəndli//ˈsekəndli/

معنی: دومین بار، دومین مرتبه
معانی دیگر: ثانیا، دوما (بعد از اولا می آید)، از این گذشته، علاوه بر این، دوم اینکه، دوم انکه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in the second place; second.

- Secondly, you are being cited for driving without a license.
[ترجمه رها] دومن برای رانندگی بدون گواهینامه به شما یاد آوری میشود
|
[ترجمه گوگل] ثانیاً به دلیل رانندگی بدون گواهینامه مورد استناد قرار گرفته اید
[ترجمه ترگمان] دوم اینکه، برای رانندگی بدون گواهی نامه به شما یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The problems are twofold - firstly, economic, and secondly, political.
[ترجمه رها] مشکلات دو گانه است_اول از همه اقتصادی و دومن سیاسی
|
[ترجمه گوگل]مشکلات دوگانه است - اولاً اقتصادی و دوم سیاسی
[ترجمه ترگمان]مشکلات دوگانه است - اول، اقتصادی، و دوم، سیاسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To start with, we haven't enough money, and secondly we haven't enough time.
[ترجمه گوگل]برای شروع، ما پول کافی نداریم و ثانیا زمان کافی نداریم
[ترجمه ترگمان]برای شروع، پول کافی نداریم، ثانیا زمان کافی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To start with we haven't enough money, and secondly we're too busy.
[ترجمه گوگل]برای شروع ما پول کافی نداریم و ثانیا سرمان خیلی شلوغ است
[ترجمه ترگمان]برای شروع کردن با ما به اندازه کافی پول نداریم، و ثانیا خیلی سرمان شلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Firstly, it's expensive, and secondly, it's too slow.
[ترجمه گوگل]اولا گران است و ثانیا خیلی کند است
[ترجمه ترگمان]اول، گران قیمت است و دوم، خیلی کند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Firstly, they are not efficient, and secondly, they are expensive to make.
[ترجمه گوگل]اولاً آنها کارآمد نیستند و ثانیاً ساخت آنها گران است
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، آن ها کارآمد نیستند، و دوم، ساختن آن ها هزینه بر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. First, it's too expensive; and secondly, it's very ugly.
[ترجمه گوگل]اول اینکه خیلی گران است و دوم اینکه خیلی زشته
[ترجمه ترگمان]اول خیلی گرونه، ثانیا خیلی زشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. first it is cheaper and secondly it is quicker.
[ترجمه گوگل]اولا ارزانتر است و ثانیا سریعتر است
[ترجمه ترگمان]اول ارزان تر و ثانیا سریع تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Secondly, inferior courts were however subject to a different test.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، دادگاه‌های پایین‌تر در معرض آزمون متفاوتی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]ثانیا، دادگاه های پایین تر تابع یک آزمون متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Secondly, such studies rarely used any matched control groups.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، چنین مطالعاتی به ندرت از هر گروه کنترل همسان استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]ثانیا، چنین مطالعاتی به ندرت از هر گروه کنترلی مناسب استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly[Sentence dictionary], death due to stroke would be reduced but not cardiac death.
[ترجمه گوگل]ثانیا [فرهنگ جملات]، مرگ ناشی از سکته مغزی کاهش می یابد اما مرگ قلبی کاهش نمی یابد
[ترجمه ترگمان]دوم [ فرهنگ لغت حکم ]، مرگ ناشی از سکته، کاهش خواهد یافت، اما مرگ قلبی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Secondly, this book is primarily about constitutional and administrative law and about governmental institutions.
[ترجمه گوگل]ثانیاً این کتاب در درجه اول در مورد قانون اساسی و حقوق اداری و در مورد نهادهای دولتی است
[ترجمه ترگمان]دوم، این کتاب در درجه اول در مورد قانون اساسی و اجرایی و نهاده ای دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Secondly, Hu suggests that the Fed should forswear intervening directly in equities or equity derivatives.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، هو پیشنهاد می کند که فدرال رزرو باید از مداخله مستقیم در سهام یا مشتقات سهام خودداری کند
[ترجمه ترگمان]دوم، \"هو\" پیشنهاد می کند که بانک مرکزی فدرال باید مستقیما در برابری یا مشتقات دارایی دخالت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Secondly, how could Ministers knowingly allow innocent men to go to jail?
[ترجمه گوگل]ثانیاً، چگونه وزرا می توانند آگاهانه اجازه دهند مردان بی گناه به زندان بروند؟
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، وزیران چگونه می توانند آگاهانه به مردان بی گناه اجازه رفتن به زندان را بدهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Secondly, high technology industries are footloose - products such as microchips are easy to transport, and thrive in a clean environment.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، صنایع با فناوری پیشرفته از پا افتاده اند - محصولاتی مانند ریزتراشه ها حمل و نقل آسانی دارند و در یک محیط تمیز رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]دوم، صنایع فن آوری بالا محصولاتی مانند microchips هستند که برای حمل و نقل آسان هستند و در یک محیط تمیز رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Secondly, and linked with this point, criminal statistics reflect the intensity of law enforcement itself.
[ترجمه گوگل]ثانیا، و در ارتباط با این نکته، آمار جنایی نشان دهنده شدت اجرای قانون است
[ترجمه ترگمان]دوم، و مرتبط با این نکته، آمار جنایی، شدت خود نیروی انتظامی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دومین بار (قید)
secondly

دومین مرتبه (قید)
secondly

تخصصی

[ریاضیات] ثانیا، دوم اینکه

انگلیسی به انگلیسی

• in the second place, second
you say secondly when you want to make a second point or give a second reason for something.

پیشنهاد کاربران

شیرین رضایی
در مرتبه ودر درجه ی دوم
۱. ثانیا ۲. دوم اینکه ۳. از این گذشته. علاوه بر این
مثال:
Secondly people work hard in the fields and exercise a lot.
دوم اینکه مردم در مزارع سخت کار می کنند و ورزش زیادی انجام می دهند.
برای بیان پیشنهاد در نامه های اداری:
علاوه بر این. . . .
از این گذشته. . . . .
خیلی از افراد بجای Secondly از second of all استفاده میکنن که معتقدن اشتباهه و میگن First of all درسته ولی بعدش بصورت ly میاد.
🌠 I don't think people normally say second of all, although some might. It's language we're talking about, after all.
...
[مشاهده متن کامل]

People say first of all, but that’s usually only to emphasize a point, usually in a disagreement. It's a way of saying, ‘My main point is…. ' And then it might be followed by other points, but often it won't be. Often that's the only point, and ‘first of all' is just a phrase meant to stress its importance. When it is followed by other points, they're usually just labeled second, third, etc.
🌠 “First of all” makes sense when you want to emphasize the primacy of the first item in a series, but it should not be followed by “second of all, ” where the expression serves no such function. And “secondly” is an adverbial form that makes no sense at all in enumeration ( neither does “firstly” ) .

دوما ، دوم اینکه

بپرس