second sight

/ˈsekəndˈsaɪt//ˈsekəndsaɪt/

غیب گویی، غیب بینی (clairvoyance هم می گویند)، روشن بینی، بصیرت، بینایی، دور بینی، نهان بینی، بسختی راه رفتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: second-sighted (adj.), second-sightedness (n.)
• : تعریف: the alleged ability to witness faraway events and foresee the future; clairvoyance.

جمله های نمونه

1. The idea had power and second sight.
[ترجمه گوگل]این ایده قدرت و دید دوم داشت
[ترجمه ترگمان]این ایده قدرت و بینایی دوم را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sometimes Jean thought her daughter was fey, had second sight.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ژان فکر می‌کرد که دخترش فیه است، دید دوم دارد
[ترجمه ترگمان]گاهی ژان فکر می کرد که دخترش در معرض دید دوم قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And now let's drill down into the second sight of Balaclava, after the amazing views – the so called "Object 825-GTS", former submarine repairing and equipping plant, situated underground.
[ترجمه گوگل]و حالا بیایید بعد از مناظر شگفت انگیز، به دومین منظره بالاکلاوا بپردازیم - به اصطلاح "Object 825-GTS"، کارخانه سابق تعمیر و تجهیز زیردریایی، واقع در زیر زمین
[ترجمه ترگمان]و حالا اجازه دهید به دید دوم Balaclava، بعد از مناظر شگفت انگیز - یعنی \"شی ۸۲۵ - GTS\"، تعمیر زیردریایی سابق و تجهیز کارخانه، که در زیر زمین قرار دارد، تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My Mum must have second sight - she knew where I'd hidden the biscuits.
[ترجمه گوگل]مادر من باید دید دوم داشته باشد - او می دانست که من بیسکویت ها را کجا پنهان کرده بودم
[ترجمه ترگمان]مادرم باید دید دیگری داشته باشد - او می دانست که کجا بیسکوئیت قایم کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The man must have second sight to know our arrival.
[ترجمه گوگل]مرد باید دید دوم داشته باشد تا از آمدن ما مطلع شود
[ترجمه ترگمان] اون مرد باید برای ورود ما چشم دوم داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For my second sight of people, they ve more lifeblood than before.
[ترجمه گوگل]برای نگاه دوم من به مردم، آنها خون حیاتی بیشتری نسبت به قبل دارند
[ترجمه ترگمان]برای دومین دیدار از مردم، آن ها از قبل خون حیاتی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He believes that he has second sight.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که بینایی دوم دارد
[ترجمه ترگمان]اون معتقده که بینایی دوم داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The only true love is love at first sight; second sight dispels it.
[ترجمه گوگل]تنها عشق واقعی عشق در نگاه اول است نگاه دوم آن را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]تنها عشق واقعی عشق در نگاه اول است، چشم دوم آن را می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How did Vera discover she had this gift of second sight?
[ترجمه گوگل]ورا چگونه متوجه شد که این موهبت دید دوم را دارد؟
[ترجمه ترگمان]ورا متوجه شد که او این هدیه دوم را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sixth sense, foresight
if you say that someone has second sight, you mean that they are, or seem to be, able to see or know about things happening in another place or in the future.

پیشنهاد کاربران

بپرس