second best

/ˈsekəndˈbest//ˈsekəndbest/

(از نظر خوبی یا مرغوبیت و غیره) دوم، دست دوم، دومین نفر، معاون، نفر بعدی، درجه دو

جمله های نمونه

1. I'm not going to settle for second best .
[ترجمه گوگل]من قرار نیست به دومین بهترین رضایت بدهم
[ترجمه ترگمان]برای دومین بار هم قرار نیست به این نتیجه برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He put on his second best suit.
[ترجمه گوگل]او دومین کت و شلوار برتر خود را پوشید
[ترجمه ترگمان]بهترین کت و شلوارش را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The best things in life are free. The second best are very expensive.
[ترجمه گوگل]بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند بهترین های دوم بسیار گران هستند
[ترجمه ترگمان]بهترین چیزها در زندگی آزاد هستند بخش دوم بسیار گران قیمت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is never any merit in being second best.
[ترجمه گوگل]در رتبه دوم برتری هرگز هیچ شایستگی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در درجه دوم بودن لیاقت هیچ شایستگی و شایستگی را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She refuses to settle for second best - she strives for perfection.
[ترجمه گوگل]او حاضر نیست به دومین بهترین رضایت دهد - او برای کمال تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]او حاضر نیست به بهترین شکل زندگی کند - او برای کمال تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She never settles for second best.
[ترجمه گوگل]او هرگز به دومین بهترین رضایت نمی دهد
[ترجمه ترگمان] اون برای دومین مرتبه هیچ مشکلی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He refused to settle for anything that was second best.
[ترجمه گوگل]او حاضر نشد به هر چیزی که در رتبه دوم قرار می گرفت رضایت دهد
[ترجمه ترگمان]او از اقامت در هر چیزی که دومین مورد بود امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oatmeal is a good second best.
[ترجمه گوگل]بلغور جو دوسر دوم خوبی است
[ترجمه ترگمان]بلغور جو دو سر بهترین کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes you have to settle for second best.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات باید به دومین بهترین رضایت داد
[ترجمه ترگمان] بعضی وقت ها باید برای دومین لحظه استراحت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Allie was the second best shooter on the rifle team.
[ترجمه گوگل]آلی دومین تیرانداز برتر تیم تفنگ بود
[ترجمه ترگمان]الی بهترین تیرانداز روی تیم rifle بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two girls were changing from their second best school clothes to their third best play clothes.
[ترجمه گوگل]این دو دختر در حال تغییر از دومین لباس مدرسه خود به سومین لباس بهترین بازی خود بودند
[ترجمه ترگمان]این دو دختر از بهترین لباس های مدرسه خود برای سومین بازی خود در حال تغییر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Others were less ready to settle for second best.
[ترجمه گوگل]دیگران کمتر آماده بودند که به دومین بهترین رضایت دهند
[ترجمه ترگمان]بقیه آماده بودند تا برای دومین بار به بهترین شکل زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We shouldn't have to settle for second best.
[ترجمه گوگل]ما نباید به دومین برترین بسنده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید برای دومین بار با هم کنار بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We liked it second best, but it tasted too much like bread for many kids.
[ترجمه گوگل]ما آن را در رتبه دوم دوست داشتیم، اما طعم آن برای بسیاری از بچه ها بسیار شبیه نان بود
[ترجمه ترگمان]ما دومین بار از آن لذت بردیم، اما مزه نان برای بسیاری از بچه ها را چشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The second best is under the watchful eye or with the help of a relative.
[ترجمه گوگل]بهترین حالت دوم زیر نظر یا با کمک یکی از بستگان است
[ترجمه ترگمان]بهترین حالت زیر چشم مراقب یا با کمک یک خویشاوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something that is second-best is not as good as the best thing of its kind but is better than all the other things of that kind.

پیشنهاد کاربران

بهترین نفر دوم، بهترین در رتبه دوم
شکت خوردن
come off second best ) to be defeated in competition )
انتخاب دوم
اولویت دوم
بَدَل، کپیِ برابر با اصل، اولویّت دوم
کسی یا چیزی که یک کم با بهترین بودن فاصله داره
به خوبیه بهترین نیست ، چیزی که واقعا می خواین نیست
انتخاب دوم
بهینه دوم

بپرس