secessionist

/səˈseʃənəst//sɪˈseʃənɪst/

معنی: تجزیه طلب، جدارو
معانی دیگر: هواخواه جدا شدن (از سازمان یا کشور و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: secessionism (n.)
(1) تعریف: one who secedes or advocates secession.

(2) تعریف: (often cap.) one who advocated the secession of the U.S. southern states in the mid-nineteenth century.
مشابه: confederate

جمله های نمونه

1. Kabila, from the secessionist southern province of Katanga, studied in Paris and Belgrade before returning home in 196
[ترجمه گوگل]کابیلا، از استان جدایی طلب کاتانگا در جنوب، قبل از بازگشت به کشور در سال 196 در پاریس و بلگراد تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]کابیلا، از استان جدایی طلب جنوبی کاتانگا، قبل از بازگشت به خانه در ۱۹۶، در پاریس و بلگراد مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He almost single-handedly brokered a peace deal with secessionist rebels in Chechnya last fall, thereby ending an inordinately bloody war.
[ترجمه گوگل]او در پاییز گذشته تقریباً به تنهایی میانجی‌گری یک توافق صلح با شورشیان جدایی‌طلب در چچن شد و در نتیجه به یک جنگ خونین پایان داد
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به تنهایی یک معامله صلح با شورشیان جدایی طلب چچن در پاییز گذشته را به پایان رساند و در نتیجه به بیش از حد جنگ خونین پایان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He calmed secessionist sentiment by dealing constructively with the regional parties of Kashmir, Assam and Punjab.
[ترجمه گوگل]او احساسات جدایی طلبانه را با برخورد سازنده با احزاب منطقه ای کشمیر، آسام و پنجاب آرام کرد
[ترجمه ترگمان]او با برخورد سازنده با گروه های منطقه ای کشمیر، آسام و پنجاب، احساسات جدایی طلبان را آرام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Britain's best-known secessionist is a bookseller named Richard Booth, who in 1977 declared himself king—and his horse prime minister—of the Welsh village of Hay-on-Wye.
[ترجمه گوگل]مشهورترین جدایی طلب بریتانیا کتابفروشی به نام ریچارد بوث است که در سال 1977 خود را پادشاه - و نخست وزیر اسب خود - روستای هی-آن-وای ولز اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]بهترین جدایی طلبان بریتانیا یک کتاب فروش به نام ریچارد بوث است که در سال ۱۹۷۷ خود را پادشاه و نخست وزیر اسب او در روستای هی - وای - وای اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Taiwan authorities should stop all secessionist activities and come back to the one China principle.
[ترجمه گوگل]مقامات تایوان باید تمام فعالیت های تجزیه طلبانه را متوقف کنند و به اصل چین واحد بازگردند
[ترجمه ترگمان]مقامات تایوان باید تمام فعالیت های جدایی طلب را متوقف کرده و به اصل یک چین بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dalai is a political exile who engages in secessionist activities.
[ترجمه گوگل]دالایی یک تبعیدی سیاسی است که به فعالیت های تجزیه طلبانه می پردازد
[ترجمه ترگمان]دالایی لاما یک تبعید سیاسی است که درگیر فعالیت های تجزیه طلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The stirring of renewed secessionist sentiments in Bosnia does the same.
[ترجمه گوگل]تحریک مجدد احساسات تجزیه طلبانه در بوسنی نیز همین کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]جوشش احساسات جدایی طلب مجددا در بوسنی نیز همین طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The longest-running secessionist micronation is the Hutt River Province Principality in Western Australia.
[ترجمه گوگل]طولانی ترین کشور کوچک تجزیه طلب، شاهزاده استان هات ریور در استرالیای غربی است
[ترجمه ترگمان]طولانی ترین - جدایی طلب عبارت است از Principality جدایی طلب استان Hutt در استرالیای غربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The southern secessionist movement grew increasingly aggressive in its efforts to raise issues of southern political, economic, and social marginalization since unification.
[ترجمه گوگل]جنبش جدایی‌طلب جنوب در تلاش‌های خود برای طرح مسائل به حاشیه رانده‌سازی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جنوب از زمان اتحاد به طور فزاینده‌ای تهاجمی شد
[ترجمه ترگمان]جنبش جدایی خواهان در جنوب به طور فزاینده ای در تلاش خود برای افزایش مشکلات سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی به حاشیه رانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government is trying to crush a secessionist movement.
[ترجمه گوگل]دولت در تلاش است تا یک جنبش تجزیه طلب را سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]دولت می کوشد تا یک جنبش جدایی طلب را درهم بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the one side are democrats, economic reformers and secessionists.
[ترجمه گوگل]در یک طرف دموکرات ها، اصلاح طلبان اقتصادی و تجزیه طلبان قرار دارند
[ترجمه ترگمان]در یک طرف دموکرات ها، اصلاح طلبان اقتصادی و secessionists وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Assam, in common with other north-eastern states, had long been troubled by secessionist groups.
[ترجمه گوگل]آسام، به طور مشترک با سایر ایالت های شمال شرقی، مدت ها توسط گروه های تجزیه طلب دچار مشکل بود
[ترجمه ترگمان]آ سام، با دیگر کشورهای شمال شرقی، از مدت ها پیش نگران گروه های جدایی طلب بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The resurgence of ethnic or sectarian conflicts; the growth of secessionist movements, insurgencies, and failed states -- all these things have increasingly trapped civilians in unending chaos.
[ترجمه گوگل]تجدید حیات درگیری های قومی یا فرقه ای؛ رشد جنبش‌های جدایی‌طلبانه، شورش‌ها و دولت‌های شکست خورده - همه این‌ها به طور فزاینده‌ای غیرنظامیان را در هرج و مرج بی‌پایان به دام انداخته‌اند
[ترجمه ترگمان]تجدید حیات درگیری های نژادی یا فرقه ای؛ رشد جنبش های جدایی طلب، شورش ها و ایالات شکست خورده - - همه این چیزها به طور فزاینده ای غیر نظامیان در هرج و مرج بی پایان به دام می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Following the Dalai Lama 's German Chancellery visit, Berlin has been escalating its anti - Beijing secessionist offensive.
[ترجمه گوگل]پس از بازدید دالایی لاما از صدراعظم آلمان، برلین تهاجمات ضد تجزیه طلبانه پکن را تشدید کرده است
[ترجمه ترگمان]پس از بازدید Chancellery دالایی لاما، برلین عملیات جدایی طلب خود را در پکن در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The entire Frieze showed for the first time at the secessionist exhibition in Berlin in 190
[ترجمه گوگل]کل فریز برای اولین بار در نمایشگاه جدایی طلبی در برلین در سال 190 به نمایش درآمد
[ترجمه ترگمان]The برای اولین بار در نمایشگاه جدایی طلب برلین در ۱۹۰ جلسه به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجزیه طلب (اسم)
secessionist, separatist

جدارو (اسم)
secessionist

انگلیسی به انگلیسی

• one who supports withdrawal from an alliance or organization
pertaining to a withdrawal from an alliance or organization; pertaining to one who supports withdrawal from an alliance or organization
secessionists are people who want their group or region to become independent from a larger group or country which it is part of.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : secede
✅️ اسم ( noun ) : secession / secessionist
✅️ صفت ( adjective ) : secessionist
✅️ قید ( adverb ) : _
استقلال طلب

بپرس