seaworthiness

/ˈsiːwɜːrðɪnɪs//ˈsiːwɜːðɪnɪs/

معنی: قابل سفر دریا
معانی دیگر: محکم برای دریا

جمله های نمونه

1. It didn't reach required standards of safety and seaworthiness.
[ترجمه گوگل]استانداردهای ایمنی و قابلیت دریانوردی لازم را نداشت
[ترجمه ترگمان]آن به استانداردهای مورد نیاز برای ایمنی و امنیت دسترسی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For the transportation insurance, we need data on seaworthiness and classification of the ship scheduled to carry our good.
[ترجمه گوگل]برای بیمه حمل و نقل، ما به اطلاعاتی در مورد قابلیت دریایی و طبقه بندی کشتی برنامه ریزی شده برای حمل کالای ما نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]برای بیمه حمل و نقل، ما به داده هایی در مورد seaworthiness و طبقه بندی کشتی که برنامه ریزی شده است تا خوب ما را حمل کند نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This Certificate is related only to the seaworthiness of the above-mentioned tugboat and platform for this ocean towage.
[ترجمه گوگل]این گواهی فقط مربوط به قابلیت دریایی یدک کش و سکوی فوق برای این یدک کش اقیانوسی است
[ترجمه ترگمان]این گواهی تنها مربوط به the و پلت فرم و پلت فرم فوق برای این اقیانوس اطلس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This had to ensure the vehicle good seaworthiness and the ability to take off and land on water with waves up to 0. 7 m.
[ترجمه گوگل]این امر می بایست از قابلیت دریانوردی خوب وسیله نقلیه و توانایی برخاستن و فرود بر روی آب با امواج تا ارتفاع 0 7 متر اطمینان حاصل کند
[ترجمه ترگمان]این کار باید اطمینان حاصل شود که وسیله نقلیه خوب است و توانایی پیاده کردن و فرود آمدن بر روی آب با امواجی که به صفر می رسد ۷ متر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ship working violently and secured movable things for seaworthiness.
[ترجمه گوگل]کشتی با خشونت کار می کند و اشیاء متحرک را برای دریانوردی ایمن می کند
[ترجمه ترگمان]کشتی به شدت کار می کرد و اشیا منقول را برای seaworthiness تامین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My vessel is in seaworthiness when navigating in Yangtze River.
[ترجمه گوگل]کشتی من در هنگام حرکت در رودخانه یانگ تسه از قابلیت دریا برخوردار است
[ترجمه ترگمان]کشتی من در seaworthiness است که در رودخانه Yangtze کشتیرانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Liability for seaworthiness is one of"least legal obligations"of carriers.
[ترجمه گوگل]مسئولیت دریانوردی یکی از «کمترین تعهدات قانونی» متصدیان حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]مسیولیت برای seaworthiness یکی از \"تعهدات قانونی\" حامل ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thirdly, the economics of seaworthiness ship type was analyzed.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، اقتصاد نوع کشتی دریانوردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سوم، اقتصاد نوع کشتی seaworthiness مورد تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Roll motion prediction has become a very important issue. It is of great significance to enhance the ships seaworthiness .
[ترجمه گوگل]پیش بینی حرکت رول به یک موضوع بسیار مهم تبدیل شده است افزایش قابلیت دریایی کشتی ها از اهمیت زیادی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی حرکت حلقه تبدیل به یک مساله بسیار مهم شده است این برای ارتقای کشتی ها از اهمیت زیادی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to provide the space needed to improve weapons systems and to improve seaworthiness.
[ترجمه گوگل]به منظور فراهم کردن فضای مورد نیاز برای بهبود سیستم های تسلیحاتی و بهبود قابلیت دریا
[ترجمه ترگمان]به منظور فراهم نمودن فضای مورد نیاز جهت بهبود سیستم های سلاح و بهبود seaworthiness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tokugawaxenophobia increased the risks of wreck or drift. To prevent sailors goingabroad, shipbuilding rules restricted the seaworthiness of Japanese vessels.
[ترجمه گوگل]توکوگاواکسنوفوبیا خطرات شکست یا رانش را افزایش داد برای جلوگیری از رفتن ملوانان به خارج از کشور، قوانین کشتی سازی قابلیت دریایی کشتی های ژاپنی را محدود می کرد
[ترجمه ترگمان]Tokugawaxenophobia خطرات ناشی از ویرانی یا رانش را افزایش داد قوانین کشتیسازی با محدود ساختن کشتی های ژاپنی، محدود ساختن کشتی های ژاپنی را محدود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because ship rolling is the heaviest motion of a ship in waves, it is important to study ship rolling modeling and prediction in order to improve ship's seaworthiness and wave-resistance.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که غلتیدن کشتی سنگین ترین حرکت یک کشتی در امواج است، مطالعه مدل سازی و پیش بینی نورد کشتی به منظور بهبود قابلیت دریا و مقاومت کشتی در برابر موج مهم است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کشتی غلتان سنگین ترین حرکت یک کشتی در امواج است، مطالعه مدل سازی و پیش بینی حرکت کشتی به منظور بهبود مقاومت کشتی و مقاومت موج مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Trial results of the vehicle indicate that the new sidewaller is of low resistance, good seaworthiness, good steering quality and is economical in operation.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایشی این وسیله نقلیه نشان می دهد که دیواره جانبی جدید از مقاومت کم، قابلیت دریانوردی خوب، کیفیت فرمان خوب و اقتصادی بودن کارکرد برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون خودرو حاکی از آن است که sidewaller جدید دارای مقاومت کم، seaworthiness خوب، کیفیت فرمان خوب است و در عمل مقرون به صرفه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This article briefly analyses the applicable law and the conclusion forms of the voyage charters, warranty of seaworthiness, deviation, payment of freight, cancellation of voyage charters etc.
[ترجمه گوگل]این مقاله به اختصار به تحلیل قوانین قابل اجرا و فرم های نتیجه گیری منشورهای سفر، ضمانت پرواز، انحراف، پرداخت کرایه، لغو منشورهای سفر و غیره می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور خلاصه قانون قابل اجرا و فرم نتیجه گیری منشور مسافرتی، ضمانت of، انحراف، پرداخت بار، لغو منشور مسافرتی و غیره را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل سفر دریا (اسم)
seaworthiness

انگلیسی به انگلیسی

• fitness for sailing, suitability for a voyage at sea; quality of being adapted or constructed to withstand the forces of the sea

پیشنهاد کاربران

seaworthiness ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دریاشایانی
تعریف: مناسب بودن امکانات و ساخت و کاربری و تجهیزات و خدمۀ شناور برای انجام مأموریتی خاص

بپرس