1. julie seasoned the food with onions, garlic, and lime juice
جولی خوراک را با پیاز و سیر و آبلیمو چاشنی زد.
2. those theatrical tours seasoned him as an actor
آن مسافرت های تئاتری او را هنرپیشه ی ورزیده ای کرد.
3. indian food is highly seasoned
خوراک هندی پر ادویه است.
4. as a child, he was seasoned to a hard life
در کودکی به زندگی مشقت بار خو گرفته بود.
5. He likes to eat mutton which was seasoned with garlic.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد گوشت گوسفندی را که با سیر چاشنی شده بود بخورد
[ترجمه ترگمان]او عاشق خوردن گوشت گوسفند بود که با سیر پخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Coat the fish with seasoned flour.
[ترجمه گوگل]ماهی را با آرد طعم دار بپوشانید
[ترجمه ترگمان]به او نشان داد که با آرد چاشنی دار، ماهی به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She's a seasoned concert performer.
[ترجمه گوگل]او یک مجری باتجربه کنسرت است
[ترجمه ترگمان]او یک نوازنده کنسرت seasoned است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Artie was by then a seasoned musician with six albums to his credit.
[ترجمه گوگل]آرتی در آن زمان یک نوازنده باتجربه با شش آلبوم به اعتبار خود بود
[ترجمه ترگمان]آرتی از آن پس یک موسیقی دان با شش آلبوم برای اعتبارش نزد او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He began acting with the confidence of a seasoned performer.
[ترجمه گوگل]او بازیگری را با اعتماد به نفس یک مجری کارکشته شروع کرد
[ترجمه ترگمان]او با اطمینان از یک مجری فصلی شروع به عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even among seasoned mountaineers Pinnacle Ridge is considered quite a tough proposition.
[ترجمه گوگل]حتی در بین کوهنوردان باتجربه Pinnacle Ridge یک پیشنهاد کاملاً سخت در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]حتی در میان کوه نشینان فصلی Pinnacle ریج، یک پیشنهاد سخت در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Heat the seasoned stock until it is bubbling.
[ترجمه گوگل]آب چاشنی شده را آنقدر حرارت دهید تا حباب بزند
[ترجمه ترگمان]حرارت چاشنی را تا وقتی که هوا از آب در نیاید، چاشنی را به هم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Walt seasoned beef with curry.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو چاشنی شده والت با کاری
[ترجمه ترگمان] والت \"گوشت خورده گوشت خورده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's the seasoned veteran, who has taken the children to the museum many times.
[ترجمه گوگل]او کهنه سرباز کارکشته ای است که بارها بچه ها را به موزه برده است
[ترجمه ترگمان]او یک سرباز باتجربه است که بارها کودکان را به موزه برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The sausage was very highly seasoned.
15. He seasoned after such a soul-stirring incident.
[ترجمه گوگل]او پس از چنین حادثه روح انگیز چاشنی
[ترجمه ترگمان]اون بعد از یه حادثه پر جنب و جوش کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید