seasonally

جمله های نمونه

1. Although total unemployment has decreased, the seasonally adjusted figure has risen slightly.
[ترجمه گوگل]اگرچه کل بیکاری کاهش یافته است، اما رقم تعدیل شده فصلی اندکی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]با اینکه بیکاری کل کاهش یافته است، ارقام تنظیم شده فصلی کمی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The seasonally adjusted unemployment figures show a rise of twelve-hundred.
[ترجمه گوگل]ارقام بیکاری تعدیل شده فصلی نشان دهنده افزایش 1200 نفری است
[ترجمه ترگمان]ارقام نرخ بیکاری فصلی فصلی افزایش دوازده هزار نفر را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The price of vegetables fluctuates seasonally.
[ترجمه گوگل]قیمت سبزیجات فصلی در نوسان است
[ترجمه ترگمان]قیمت سبزیجات فصلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A case has to be made, therefore, for seasonally adjusting the monthly figures and for excluding school-leavers.
[ترجمه گوگل]بنابراین، باید موردی برای تعدیل فصلی ارقام ماهانه و برای مستثنی کردن دانش آموزان بازمانده از مدرسه ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه برای تطبیق فصلی ارقام ماهانه و به استثنای مدرسه - leavers یک مورد باید صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Seasonally or semiannually: Take inventory of items in closets and drawers that are no longer useful.
[ترجمه گوگل]فصلی یا شش ماهه: اقلام موجود در کمدها و کشوها را که دیگر کاربردی ندارند، فهرست کنید
[ترجمه ترگمان]seasonally یا semiannually: فهرست اقلام موجود در کمدها و کشوها را بردارید که دیگر مفید نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The seasonally adjusted total was nevertheless better than expected.
[ترجمه گوگل]با این حال، کل فصلی تعدیل شده بهتر از حد انتظار بود
[ترجمه ترگمان]با این حال مجموع تطبیق فصلی بهتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All month-on-month comparisons are seasonally adjusted.
[ترجمه گوگل]همه مقایسه‌های ماه به ماه به صورت فصلی تنظیم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در تمام ماه های ماه، فصلی فصلی تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr. Howard United Kingdom seasonally adjusted unemployment rose by 70700 in the year to December 199
[ترجمه گوگل]آقای هوارد بریتانیا بیکاری فصلی تعدیل شده 70700 در سال منتهی به دسامبر 199 افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری فصلی آقای هاوارد در سال تا ۱۹۹ میلیون نفر افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The seasonally adjusted figure, regarded as the best long-term guide, rose by a lower-than-expected 2100 in January to 99100.
[ترجمه گوگل]رقم تعدیل شده فصلی که به عنوان بهترین راهنمای بلندمدت در نظر گرفته می شود، در ژانویه با کمتر از حد انتظار 2100 افزایش یافت و به 99100 رسید
[ترجمه ترگمان]این رقم تنظیم شده فصلی، که به عنوان بهترین راهنمای بلند مدت در نظر گرفته می شود، تا ۲۱۰۰ در ماه ژانویه به ۹۹۱۰۰ افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gain in the seasonally adjusted measure was across all areas.
[ترجمه گوگل]افزایش در اندازه گیری فصلی تعدیل شده در تمام مناطق بود
[ترجمه ترگمان]بهره در میزان سازگاری فصلی در همه نواحی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The number is not seasonally adjusted.
[ترجمه گوگل]این عدد به صورت فصلی تنظیم نشده است
[ترجمه ترگمان]این عدد براساس فصلی تنظیم نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr. Howard On the seasonally adjusted basis there were 54000 unemployed claimants in December 199
[ترجمه گوگل]آقای هوارد بر اساس تعدیل فصلی، 54000 مدعی بیکار در دسامبر 199 وجود داشت
[ترجمه ترگمان]آقای هوارد در ماه دسامبر ۱۹۹ فرد بی کار در ماه دسامبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Across the North-East as a whole the seasonally adjusted figure rose by 500 on last month.
[ترجمه گوگل]در کل شمال شرق، رقم تعدیل شده فصلی نسبت به ماه گذشته 500 عدد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در سراسر شمال شرق به عنوان یک کل اصلاح شده فصلی تا ۵۰۰ در ماه گذشته افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Termites and ants do it seasonally when the time comes for them to mate, disperse and set up new colonies.
[ترجمه گوگل]موریانه ها و مورچه ها این کار را به صورت فصلی و زمانی که زمان جفت گیری، پراکندگی و ایجاد کلنی های جدید فرا می رسد، انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]مورچه ها و مورچه ها فصلی هستند که زمان برای آن ها برای جفت گیری، پراکنده کردن و تشکیل کلونی های جدید فصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The unemployment rate, not seasonally adjusted, dropped from 9 to 6 percent.
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری، بدون تعدیل فصلی، از 9 به 6 درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری که فصلی تنظیم نشده است از ۹ تا ۶ درصد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• periodically, in the manner of occurring only during particular times or seasons

پیشنهاد کاربران