seared


معنی: خشکیده

جمله های نمونه

1. he seared my wound to prevent infection
برای جلوگیری از عفونت زخم مرا داغ زد.

2. the hot iron seared my overcoat
اتوی داغ سطح پالتوی مرا سوزاند.

3. the hot sun seared the flowers
آفتاب گرم گل ها را خشکاند.

4. Grass fires have seared the land near the farming village of Basekhai.
[ترجمه گوگل]آتش‌سوزی علف‌ها زمین‌های نزدیک روستای کشاورزی باصخای را آتش زده است
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی در نزدیکی روستای کشاورزی of رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The heat from the explosion seared their hands and faces.
[ترجمه گوگل]گرمای انفجار دست و صورتشان را داغ کرده بود
[ترجمه ترگمان]گرمای ناشی از انفجار دست ها و صورتشان را فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The heat of the sun seared their faces.
[ترجمه گوگل]گرمای خورشید صورتشان را داغ کرده بود
[ترجمه ترگمان]گرمای خورشید، چهره آن ها را می سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her skirt was seared by the hot iron.
[ترجمه گوگل]دامنش با آهن داغ داغ شده بود
[ترجمه ترگمان]دامنش به شدت اتو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pain seared along her arm.
[ترجمه گوگل]درد در امتداد بازویش شدت گرفت
[ترجمه ترگمان]درد در بازوی او می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The disaster is indelibly seared into the villagers' memory.
[ترجمه گوگل]این فاجعه به طور غیرقابل حذفی در حافظه روستاییان گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]این فاجعه به صورت محو ناپذیری به حافظه روستاییان کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her glance seared his hard, angular face.
[ترجمه گوگل]نگاه او چهره سخت و زاویه دار او را خیس کرد
[ترجمه ترگمان]نگاهش سخت و گوشه دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A bitter wind whips across the seared fields and bristly pastures behind the produce stand.
[ترجمه گوگل]باد تلخی در میان مزارع فرسوده و مراتع در پشت جایگاه محصولات می پیچد
[ترجمه ترگمان]باد تلخی بر مزارع مانده و چراگاه های bristly پشت سر تولید می وزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first course, Seared Sea Scallop with caramelized cauliflower, citrus fruits and salsify, is a studied plate.
[ترجمه گوگل]اولین دوره، ماهی صدفی دریایی با گل کلم کاراملی، مرکبات و سالسیفیک، یک بشقاب مورد مطالعه است
[ترجمه ترگمان]اولین دوره، Scallop دریایی با گل کلم، مرکبات و مرکبات، یک بشقاب مورد مطالعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The blast seared two co-workers and left him with second-and third-degree burns from his knees to his scalp.
[ترجمه گوگل]این انفجار باعث سوختگی دو همکار شد و باعث سوختگی درجه دو و سه از ناحیه زانو تا پوست سر وی شد
[ترجمه ترگمان]این انفجار دو کارگر را به حالت تعلیق درآورد و سوختگی های درجه سوم و سوم از زانوهایش بر روی پوست سرش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Feelings of guilt seared him.
[ترجمه گوگل]احساس گناه او را تشدید کرد
[ترجمه ترگمان]احساس گناه احساس گناه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Parts had been seared by blistering heat, or buckled by terrible impact.
[ترجمه گوگل]قطعات در اثر گرمای تاول زا سوخته و یا در اثر ضربه وحشتناک کمانش یافته بودند
[ترجمه ترگمان]قسمت هایی از آن به وسیله گرمای سوزان، و یا به وسیله ضربه هولناکی خم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشکیده (صفت)
withered, adust, seared, dried up, sere, wizen, hidebound, sear, wizened

انگلیسی به انگلیسی

• burned, scorched, singed, charred

پیشنهاد کاربران

بپرس