search party

/ˈsɝːtʃˈpɑːrti//sɜːtʃˈpɑːti/

گروه پیگرد، گروه جستجو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a group of people organized to search for someone or something that is missing.

جمله های نمونه

1. The police search party spread out across the fields.
[ترجمه گوگل]گروه جستجوی پلیس در سراسر مزارع پخش شد
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس پلیس در سراسر این زمینه ها گسترده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The search party had found no trace of the missing climbers.
[ترجمه گوگل]گروه جستجو هیچ اثری از کوهنوردان مفقود پیدا نکرده بود
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس هیچ ردی از کوهنوردان گم شده پیدا نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A search party was sent out to look for the missing climbers.
[ترجمه گوگل]یک گروه جستجو برای جستجوی کوهنوردان گم شده اعزام شد
[ترجمه ترگمان]یک گروه جستجو برای جستجوی کوهنوردان گم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let's get going or they'll send out a search party .
[ترجمه گوگل]بیایید شروع کنیم وگرنه یک گروه جستجو می فرستند
[ترجمه ترگمان]- بیا بریم وگرنه یه گروه جستجو براشون می فرستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The search party spread out over the moor.
[ترجمه گوگل]گروه جست و جو بر فراز تالاب گسترده شد
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس در خلنگ زار گسترده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The search party spread out to search the surrounding fields.
[ترجمه گوگل]گروه جستجو برای جست و جو در زمین های اطراف گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]گروه جستجو برای بازرسی زمین های اطراف گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Armed with the new machine, a search party went into the cave hoping to find buried treasure.
[ترجمه گوگل]یک گروه جست‌وجو که با دستگاه جدید مسلح شده بودند، به امید یافتن گنج مدفون وارد غار شدند
[ترجمه ترگمان]مسلح با دستگاه جدید، یک گروه تجسس به غار رفت و امیدوار بود که گنج مدفون را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A search party found him the next day, dead from exposure.
[ترجمه گوگل]یک گروه جستجو او را روز بعد پیدا کردند که در اثر قرار گرفتن در معرض قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]یک حزب جستجو او را روز بعد پیدا کرد که از قرار گرفتن در معرض خطر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A search party fanned the countryside.
[ترجمه گوگل]یک گروه جستجو حومه شهر را داغ کرد
[ترجمه ترگمان]یک گروه تجسس حومه را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I kept that up until dawn, when the search party returned, Esmerelda-less, then I let myself go to sleep.
[ترجمه گوگل]من آن را تا سحر نگه داشتم، زمانی که گروه جستجو برگشت، بدون اسمرلدا، سپس به خودم اجازه دادم بخوابم
[ترجمه ترگمان]تا سپیده دم آن را نگه داشتم، وقتی که گروه جستجو برگشت، Esmerelda کم تر، بعد به خودم اجازه خواب دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The climbers did not return, and a search party was sent out to look for them.
[ترجمه گوگل]کوهنوردان برنگشتند و یک گروه جستجو برای جستجوی آنها اعزام شد
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان بر نگشتند و یک گروه جستجو برای جستجوی آن ها فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can't let him organize a search party.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به او اجازه دهم که یک مهمانی جستجو ترتیب دهد
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم اجازه بدم یه گروه جستجو تشکیل بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile the main search party was still at Cushendall, searching each house and property.
[ترجمه گوگل]در همین حال، گروه اصلی جستجو هنوز در کوشندل بود و هر خانه و ملک را جستجو می کرد
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، گروه تجسس اصلی هنوز در Cushendall بود و هر خانه و ملک را بازرسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A search party was sent to locate the nation's new ruler.
[ترجمه گوگل]یک گروه جستجو برای یافتن حاکم جدید کشور اعزام شد
[ترجمه ترگمان]یک حزب جستجو برای تعیین محل حاکم جدید کشور فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• search team, rescue team, group which goes in search of a missing person or a corpse
a search party is an organized group of people who are looking for someone or something.

پیشنهاد کاربران

بپرس