search for footing

🔸 تعریف ها:
1. ( روان شناسی – استعاری ) :
بیان حالتی که فرد در تلاشه تا در شرایط جدید یا دشوار، ثبات روانی یا احساسی پیدا کنه
مثال: After the divorce, she was searching for footing in her new life.
بعد از طلاق، دنبال یه نقطه ی اتکا توی زندگی جدیدش بود.
2. ( اجتماعی – موقعیتی ) :
توصیف تلاش فرد یا گروه برای پیدا کردن جایگاه یا موقعیت مناسب در محیطی تازه یا ناآشنا
مثال: Immigrants often search for footing in unfamiliar societies.
مهاجرها اغلب دنبال جاپای محکمی توی جوامع ناآشنا می گردن.
3. ( فنی – مهندسی عمران ) :
در زمینه ی ساخت وساز، "footing" به پایه ی سازه اشاره داره، و "search for footing" می تونه به بررسی محل مناسب برای پایه گذاری اشاره کنه
مثال: Engineers must search for footing before laying the foundation.
مهندسا باید قبل از پی ریزی، دنبال محل مناسب برای پایه گذاری بگردن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
seek stability – find grounding – look for support – establish a base – regain balance