search engine

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a software program that searches a database or network, esp. the Internet, for data, files, or documents containing terms specified by the user.

جمله های نمونه

1. The search engine just took your three words and assumed you were looking for sites with references to any of them.
[ترجمه گوگل]موتور جستجو فقط سه کلمه شما را برداشت و فرض کرد شما به دنبال سایت هایی با ارجاع به هر یک از آنها هستید
[ترجمه ترگمان]موتور جستجو تنها سه کلمه شما را گرفت و فرض کرد که شما به دنبال سایت هایی با ارجاعات به هر کدام از آن ها هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Or send a search engine to forage for the best prices or availability across hundreds of shops simultaneously.
[ترجمه گوگل]یا یک موتور جستجو را برای جستجوی بهترین قیمت ها یا در دسترس بودن همزمان در صدها مغازه بفرستید
[ترجمه ترگمان]یا یک موتور جستجو را برای جستجوی بهترین قیمت یا دسترسی به صدها فروشگاه به طور همزمان ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each search engine has its own quirks to lean-otherwise you'il waste a lot of time weeding through poor results.
[ترجمه گوگل]هر موتور جستجو ویژگی‌های خاص خود را دارد که در غیر این صورت زمان زیادی را با نتایج ضعیف تلف خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]هر موتور جستجو خصوصیات خود را دارد که به آن ها تکیه کند - در غیر این صورت نیاز به هدر دادن زمان زیادی از وجین کردن از طریق نتایج ضعیف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the main drawback with this type of search engine is its tendency to catalog too much information.
[ترجمه گوگل]با این حال، اشکال اصلی این نوع موتورهای جستجو گرایش آن به فهرست نویسی بیش از حد اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]با این حال، اشکال اصلی این نوع موتور جستجو تمایل آن به کاتالوگ کردن بیش از حد اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Read me Search engines Use a search engine when you're looking for specific mention of something on a Web page.
[ترجمه گوگل]من را بخوانید موتورهای جستجو وقتی به دنبال ذکر خاصی از چیزی در یک صفحه وب هستید از موتور جستجو استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که به دنبال اشاره ای خاص از چیزی در یک صفحه وب هستید، موتورهای جستجو را مطالعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Santa Clara-based Internet search engine provider is expected to go public later this month.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود ارائه‌دهنده موتور جستجوی اینترنتی مبتنی بر سانتا کلارا اواخر این ماه عمومی شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این موسسه جستجوی اینترنتی سانتا کلارا در اواخر این ماه به صورت عمومی درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So skip on over to the Alta Vista search engine at http: / / www. altavista. digital. com.
[ترجمه گوگل]بنابراین به موتور جستجوی آلتا ویستا در http: / / www بروید آلتاویستا دیجیتال com
[ترجمه ترگمان]بنابراین به سراغ موتور جستجوی آلتا ویستا در سایت http: \/ \/ www altavista دیجیتال com
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Earlier AltaVista, the search engine portal, reported losses of $ 307m on revenues of $ 98m in the second quarter.
[ترجمه گوگل]پیش از این AltaVista، پورتال موتور جستجو، زیان 307 میلیون دلاری را با درآمد 98 میلیون دلاری در سه ماهه دوم گزارش کرده بود
[ترجمه ترگمان]قبلا آلتاویستا، پورتال جستجوی موتور جستجو، گزارش داد که ۳۰۷ میلیون دلار در درآمد ۹۸ میلیون دلار در ربع دوم کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you're going to add a Web search engine to your site, this is a lot easier.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید یک موتور جستجوی وب را به سایت خود اضافه کنید، این کار بسیار ساده تر است
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید یک موتور جستجوی وب را به سایت خود اضافه کنید، این بسیار آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Web site search engine promotion is not the role beyond doubt.
[ترجمه گوگل]ارتقاء وب سایت موتور جستجو نقشی غیرقابل شک نیست
[ترجمه ترگمان]تبلیغات موتور جستجوی وب سایت، بدون شک نقش مهمی را ایفا نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefore, business website search engine optimization only one way operation.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کسب و کار وب سایت بهینه سازی موتور جستجوی تنها عملیات یک طرفه
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بهینه سازی موتور جستجوی وب تنها یک روش عملیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Set search engine Robot to return every other day.
[ترجمه گوگل]موتور جستجو Robot را تنظیم کنید تا یک روز در میان برگردد
[ترجمه ترگمان]Robot موتور جستجو را تنظیم کنید تا هر روز دیگر برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A search engine a searchable online database of internet resources.
[ترجمه گوگل]یک موتور جستجو یک پایگاه داده آنلاین قابل جستجو از منابع اینترنتی
[ترجمه ترگمان]یک موتور جستجو یک پایگاه داده آنلاین قابل جستجو برای منابع اینترنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although search engine to change without the bilk that discovers you, your competitor may inform against you.
[ترجمه گوگل]اگر چه موتور جستجو برای تغییر بدون بیلک که شما را کشف می کند، رقیب شما ممکن است علیه شما اطلاع دهد
[ترجمه ترگمان]اگر چه موتور جستجو می تواند بدون the که شما را کشف می کند تغییر کند، رقیب تان ممکن است به شما اطلاع دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This PPC search engine service has become the main source of revenue for the company.
[ترجمه گوگل]این سرویس موتور جستجوی PPC به منبع اصلی درآمد این شرکت تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این سرویس موتور جستجوی PPC، منبع اصلی درآمد شرکت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] موتور جستجو

انگلیسی به انگلیسی

• search mechanism, mechanism on the internet which allows searching for specific information

پیشنهاد کاربران

search engine ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: جویشگر
تعریف: نرم‏افزاری برای جست‏وجو در محیط هایی مانند اینترنت که در آنها حجم داده‏ها بسیار زیاد است
موتور جستجو
جستجوگر

بپرس