seaplane

/ˈsiːpleɪn//ˈsiːpleɪn/

معنی: هواپیمای دریایی
معانی دیگر: هواپیمای دریانشین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an airplane that can land on and take off from water.

جمله های نمونه

1. The engine of the seaplane started up.
[ترجمه گوگل]موتور هواپیمای دریایی روشن شد
[ترجمه ترگمان]موتور هواپیمای دریایی شروع به وزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were to bomb the seaplane base at Hornum on the southernmost tip of the island.
[ترجمه گوگل]قرار بود پایگاه هواپیمای دریایی در هورنوم در جنوبی ترین نقطه جزیره را بمباران کنیم
[ترجمه ترگمان]ما قرار بود مرکز نیروی هوایی را در Hornum در جنوبی ترین قسمت جزیره بمباران کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I waited out at the end of the seaplane dock and swung aboard his sailboat as it drifted into the dock.
[ترجمه گوگل]من در انتهای اسکله هواپیمای دریایی منتظر ماندم و در حالی که قایق بادبانی او به سمت اسکله می‌رفت، تاب خوردم
[ترجمه ترگمان]در انتهای بارانداز منتظر ماندم و با قایق خود به عرشه کشتی رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cruising around in a seaplane is all very well, but water-work is always the most fun.
[ترجمه گوگل]گشت و گذار در یک هواپیمای دریایی بسیار خوب است، اما کار در آب همیشه سرگرم کننده ترین است
[ترجمه ترگمان]پرسه زدن در روی یک هواپیمای دریایی بسیار خوب است، اما کار آب همیشه سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Flying boat n. A large seaplane that floats on its hull rather than on pontoons.
[ترجمه گوگل]قایق پرنده n یک هواپیمای دریایی بزرگ که بر روی بدنه خود شناور است تا روی پانتون ها
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای جت بزرگ که روی تنه آن شناور است و به جای پل pontoons روی تنه آن شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Land an airplane smoothly ; land seaplane on a lake.
[ترجمه گوگل]فرود صاف هواپیما؛ فرود هواپیمای دریایی روی دریاچه
[ترجمه ترگمان]زمینی به نرمی فرود می آید؛ فرود بر روی یک دریاچه بر روی یک دریاچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He watched the seaplane landing on water.
[ترجمه گوگل]او فرود هواپیمای دریایی روی آب را تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]او به هواپیما که روی آب نشسته بود نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Land an airplane smoothly ; land a seaplane on a lake.
[ترجمه گوگل]فرود صاف هواپیما؛ فرود هواپیمای دریایی روی دریاچه
[ترجمه ترگمان]زمینی به نرمی فرود می آید؛ زمینی که روی یک دریاچه بر روی یک دریاچه فرود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Seaplanes and seaplane tender support ships, such as HMS Engadine, followed.
[ترجمه گوگل]هواپیماهای دریایی و کشتی های پشتیبانی مناقصه هواپیماهای دریایی، مانند HMS Engadine، به دنبال آن بودند
[ترجمه ترگمان]کشتی های نیروی هوایی Seaplanes و seaplane از جمله HMS Engadine نیز به دنبال آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tell chief I'm taking the seaplane. Keep trying her cell.
[ترجمه گوگل]به رئیس بگویید من سوار هواپیمای دریایی هستم به آزمایش سلول او ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]به رئیس بگو که من نیروی هوایی رو می گیرم موبایلش رو امتحان کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What time will the seaplane come and pick us up tomorrow?
[ترجمه گوگل]هواپیمای دریایی فردا چه ساعتی می آید و ما را می برد؟
[ترجمه ترگمان]چه ساعتی قرار است که نیروی هوایی بیاید و فردا ما را بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The aerodrome was well established, with the headquarters on board the seaplane tender Ark Royal which was anchored in the bay.
[ترجمه گوگل]فرودگاه به خوبی تثبیت شده بود و مقر آن بر روی هواپیمای دریایی مناقصه Ark Royal که در خلیج لنگر انداخته بود
[ترجمه ترگمان]فرودگاه به خوبی تاسیس شده بود و مرکز فرماندهی کشتی روی عرشه کشتی بود که در خلیج لنگر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ten minutes from the sea is for those who possess a helicopter or seaplane.
[ترجمه گوگل]ده دقیقه فاصله از دریا برای کسانی است که هلیکوپتر یا هواپیمای دریایی دارند
[ترجمه ترگمان]ده دقیقه از دریا برای کسانی است که دارای یک هلیکوپتر یا هواپیمای دریایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think the best and most delightful way to come to Newfoundland is by seaplane.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم بهترین و لذت بخش ترین راه برای آمدن به نیوفاندلند هواپیمای دریایی است
[ترجمه ترگمان]به نظر من بهترین و بهترین راه برای آمدن به Newfoundland با نیروی هوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هواپیمای دریایی (اسم)
floatplane, seaplane, hydroplane

تخصصی

[عمران و معماری] هواپیمای آبنشین

انگلیسی به انگلیسی

• plane with special landing gear adapted for taking off and landing at sea
a seaplane is a type of aeroplane that can take off or land on water.

پیشنهاد کاربران

هواپیمای دریایی. هواپیمای دریا نشین. هواپیمای اب نشین
مثال:
Tanner flew over both of them in the seaplane at about the same time.
تنر هم تقریبا هم زمان، با هواپیمای دریایی از بالای سر هر دوی آنها پرواز کرد
an aircraft that can take off from and land on water
هواپیمایی که می تواند از روی آب بلند شود و روی آب فرود بیاید.
هواپیمای آب نشین گونه ای از هواگرد ثابت بال است که قابلیت برخاست و فرود بر روی سطح آب را داراست. این هواپیما زیرمجموعه ای از هواپیماهای آبی خاکی محسوب می شوند که قادر به فرود و برخاست بر روی سطح خشک و آب را دارا هستند. هواپیماهای آب نشین، به دو گروه هواپیمای آب نشین دارای ارابه فرود و شناورهای پرنده تقسیم بندی می شوند که گونه اول، شامل هواپیماهای سبک با شعاع پروازی کم و دسته دوم شامل هواپیماهای سنگین تر و شعاع پروازی بیشتر هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

seaplaneseaplane
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/seaplane• https://en.wikipedia.org/wiki/Seaplane
هواپیمای دریایی
هواپیمای آب نشین . هواپیمای دو زیست ؛ شامل هواپیمایی می شود که قادر به مانور بر روی آب است .
( قوانین راه دریایی COLREG )
( قانون سوم بخش e )
( دریانوردی ) ( ناوبری )

بپرس