seamy

/ˈsiːmi//ˈsiːmi/

معنی: درز دار
معانی دیگر: ناخوشایند، هرزه، پر درز (به ویژه پشت جامه که دارای درزهای زیاد و نمایان و نازیبا است)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: seamier, seamiest
مشتقات: seaminess (n.)
• : تعریف: disreputable; sordid.
مترادف: sleazy, sordid, squalid
مشابه: dirty, disreputable, grubby, low, nasty, seedy, unwholesome, wretched

- The hotel appeared to be in a seamy part of town and we were beginning to wonder if we'd made a mistake booking a cheap hotel.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسید که هتل در قسمتی از شهر است و ما شروع به تعجب کردیم که آیا در رزرو هتل ارزان اشتباه کرده ایم
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که هتل در بخش کوچکی از شهر قرار دارد و ما کم کم شگفت زده شدیم که آیا اشتباهی در رزرو هتل ارزان انجام داده بودیم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the seamy side of life
جنبه های زننده ی زندگی

2. His time in London was his first glimpse of the seamier side of life.
[ترجمه گوگل]زمان او در لندن اولین نگاه اجمالی او به جنبه های درازتر زندگی بود
[ترجمه ترگمان]زمان او در لندن اولین نگاه او به جنبه seamier زندگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The film vividly portrays the seamy side of life in the London of the early 70s.
[ترجمه گوگل]این فیلم به وضوح جنبه‌های ناهموار زندگی در لندن اوایل دهه 70 را به تصویر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]این فیلم به روشنی بخش seamy زندگی را در لندن در اوایل دهه ۷۰ به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Buckmaster's habit of distancing himself from the seamier side of the company worried him.
[ترجمه گوگل]عادت باک مستر به فاصله گرفتن از سمت دریانوردی شرکت، او را نگران کرد
[ترجمه ترگمان]عادت کرده بود که خود را از آن طرف the دور کند و او را نگران سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of them are pretty seamy places.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها مکان های بسیار درزدار هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها خیلی زیبا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She would go into seamy dives, sitting there, listening, consoling.
[ترجمه گوگل]او به غواصی های درز می رفت، آنجا می نشست، گوش می داد، دلداری می داد
[ترجمه ترگمان]او به سوی dives شیرجه می رفت و در همان جا نشسته بود و گوش می داد و تسلی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How to solve psychological the seamy side?
[ترجمه گوگل]چگونه جنبه روانی را حل کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه جنبه روانی را حل کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The novel gives a vivid description of the seamy side of city life.
[ترجمه گوگل]این رمان توصیف واضحی از جنبه‌های درزگیر زندگی شهری می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این رمان شرحی قوی از جنبه seamy زندگی شهری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The seamy side of life includes crime and other evils.
[ترجمه گوگل]جنبه درزدار زندگی شامل جنایت و شرارت های دیگر است
[ترجمه ترگمان]جنبه seamy زندگی شامل جنایت و evils های دیگر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To accept our seamy side, we must first admit that we are not perfect.
[ترجمه گوگل]برای پذیرفتن طرف درزدار خود، ابتدا باید بپذیریم که کامل نیستیم
[ترجمه ترگمان]ما باید اعتراف کنیم که ما به هیچ وجه بی عیب و نقص نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was a tough girl with an abrasive manner, and seemed very knowledgeable about the seamy side of life.
[ترجمه گوگل]او دختری سرسخت با رفتاری ساینده بود و به نظر می رسید که در مورد جنبه های درز زندگی بسیار آگاه بود
[ترجمه ترگمان]او دختر خشنی بود با یک نوع abrasive و به نظر می رسید در مورد آن طرف دیگر خیلی اطلاعات کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Annie grew up in comfort knowing little of the seamy side of life.
[ترجمه گوگل]آنی با دانستن اندکی از جنبه های درزدار زندگی در راحتی بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]آنی از آن طرف دیگر، آنی در آرامش و آرامش زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The place was loud, fast, and throbbing with life, some of it on the seamy side.
[ترجمه گوگل]این مکان پر سر و صدا، سریع، و پر از زندگی بود، برخی از آن در سمت درز بود
[ترجمه ترگمان]ان مکان با صدای بلند و سریع و لرزان از زندگی و بعضی از آن ها در طرف دیگر خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Human character has two sides, and everyone has his normal side and seamy side.
[ترجمه گوگل]شخصیت انسان دو وجه دارد و هرکس جنبه عادی و درزدار خود را دارد
[ترجمه ترگمان]شخصیت انسانی دارای دو طرف است و هر کس طرف نرمال خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درزدار (صفت)
gappy, seamy

انگلیسی به انگلیسی

• unpleasant, disagreeable; seedy, sordid; of or pertaining to seams; made of seams
something that is seamy is unpleasant, especially because it involves aspects of life such as crime, sex, or violence.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Sordid; involving unpleasant or immoral aspects 🌃
🔍 مترادف: Sordid
✅ مثال: The film explored the seamy underbelly of the city’s nightlife.
در حیطه ژئوتکنیک به معنای رگه ای یا رگه دار می باشد
نامطبوع، زشت، آلوده، ناخوشایند، کریه، چندش آور، نکبت بار

بپرس