seamless

/ˈsiːmləs//ˈsiːmləs/

معنی: یک پارچه، بدون درز، بی درز
معانی دیگر: بی خط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: seamlessly (adv.)
(1) تعریف: made without seams.

(2) تعریف: smoothly continuous; not revealing junctures or points of connection.

(3) تعریف: without self-contradictions or flaws in logic, as an argument.

جمله های نمونه

1. seamless stockings
جوراب های زنانه ی بی درز

2. It was a seamless procession of wonderful electronic music.
[ترجمه علی اختری نیا] اجرای آن موسیقی الکترونیکی، عالی، بی نقص بود.
|
[ترجمه گوگل]این یک صف یکپارچه از موسیقی الکترونیک فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]این یک حرکت یکپارچه از موسیقی الکترونیکی عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The seamless integration of office, retail and hotel environments provides tenants and guests with maximum flexibility and enjoyment at one address.
[ترجمه دکتر علی اختری نیا] ادغام موزون دفتر کار، وخرده فروشی در محیط مهمانخانه در یک مکان بیشترین تمایل و پسند را در مستاجر و مشتری فراهم میسازد.
|
[ترجمه گوگل]ادغام یکپارچه محیط های اداری، خرده فروشی و هتل، حداکثر انعطاف پذیری و لذت را در یک آدرس برای مستاجرین و مهمانان فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یکپارچه سازی یکپارچه دفتر، خرده فروشی و محیط های هتل با حداکثر انعطاف و لذت در یک آدرس، مستاجران و میهمانان را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But now, with customers expecting more, creating a seamless roaming environment and providing enhanced services will be the key.
[ترجمه گوگل]اما اکنون، با انتظارات مشتریان بیشتر، ایجاد یک محیط رومینگ یکپارچه و ارائه خدمات پیشرفته کلید اصلی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما اکنون با مشتریانی که انتظار بیشتری دارند، ایجاد یک محیط رومینگ یکپارچه و ارائه خدمات پیشرفته، کلید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Elizabeth Dole none the less delivered a seamless, personal testimony to the nominee.
[ترجمه گوگل]با این حال، الیزابت دول شهادت شخصی و بدون درز را به نامزد ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]الیزابت دول را کم تر از یک شهادت یکپارچه و شخصی به نامزد تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its seamless curve swept across the canyon and imbedded itself in each side, a gigantic but somehow graceful intrusion.
[ترجمه گوگل]انحنای بدون درز آن در سراسر دره را فرا گرفت و در هر طرف خود را فرو برد، نفوذی عظیم اما به نوعی زیبا
[ترجمه ترگمان]خمیدگی سنگی آن در میان دره و در هر سو از هم جدا شده بود اما نوعی ورود زیبا و خوشایند به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Galliano play seamless, mellow grooves with soul, and not a black beret in sight.
[ترجمه گوگل]گالیانو با شیارهای یکپارچه و ملایم با روح می نوازد، و نه کلاه سیاه در چشم
[ترجمه ترگمان]Galliano بدون درز و چروک و با روح بازی می کنند و یک کلاه پشمی سیاه در دیدرس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tabitha looked up at the colossal walls of seamless pink stone rising hundreds of metres overhead, disappearing up into the dark.
[ترجمه گوگل]تابیتا به دیوارهای عظیم از سنگ صورتی بدون درز که صدها متر از بالای سرشان بلند شده بود و در تاریکی ناپدید می شد، نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]تابیتا به دیواره ای عظیم سنگی که صدها متر بالای سرشان داشتند بالا رفتند و در تاریکی ناپدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its products are more seamless and easier to work with because its compilers and operating system are factored into the design.
[ترجمه گوگل]محصولات آن یکپارچه تر هستند و کار کردن با آنها آسان تر است زیرا کامپایلرها و سیستم عامل آن در طراحی نقش دارند
[ترجمه ترگمان]محصولات آن بسیار یکپارچه و آسان تر هستند، زیرا compilers و سیستم عامل آن در طراحی مد نظر گرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Instead, there is a seamless progression from play lipstick to pierced ears to eye shadow by age
[ترجمه گوگل]درعوض، یک پیشرفت یکپارچه از رژ لب بازی به گوش سوراخ شده و سایه چشم بر اساس سن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در عوض، یک پیشرفت یکپارچه از رژلب برای گوش دادن گوش به سایه چشم در طول سن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It also features seamless integration with NetWare.
[ترجمه گوگل]همچنین دارای یکپارچگی یکپارچه با NetWare است
[ترجمه ترگمان]همچنین یکپارچه سازی یکپارچه با NetWare را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. TST, GTF seamless bridge expansion joints Complete the installation of construction equipment.
[ترجمه گوگل]اتصالات انبساط پل بدون درز TST، GTF نصب تجهیزات ساخت و ساز را تکمیل کنید
[ترجمه ترگمان]joints، GTF اتصال یکپارچه پل، نصب تجهیزات ساخت را تکمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The computer jacquard seamless underwear machine can produce underwear, shorts swim suit.
[ترجمه گوگل]ماشین لباس زیر بدون درز ژاکارد کامپیوتری می تواند لباس زیر، کت و شلوار شنا تولید کند
[ترجمه ترگمان]یک ماشین underwear بدون درز با لباس زیر می تواند لباس های زیر، لباس شنا و لباس شنا تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I believe that fame and celebrity, influence and power, success and failure, reality and illusion are all somehow neatly woven into a seamless fabric we laughingly call reality.
[ترجمه گوگل]من بر این باورم که شهرت و شهرت، نفوذ و قدرت، موفقیت و شکست، واقعیت و توهم همه به نحوی منظم در پارچه‌ای بدون درز بافته شده‌اند که ما با خنده آن را واقعیت می‌نامیم
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که شهرت و شهرت، نفوذ و قدرت، موفقیت و شکست، واقعیت و توهم همگی به گونه ای به طور منظم با یک پارچه بدون درز بافته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Like any other system, a network must be integrated with other components for seamless operation.
[ترجمه گوگل]مانند هر سیستم دیگری، یک شبکه باید با اجزای دیگر برای عملکرد بدون درز یکپارچه شود
[ترجمه ترگمان]همانند هر سیستم دیگری، یک شبکه باید با اجزای دیگر برای عملیات یکپارچه ادغام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک پارچه (صفت)
solid, accrete, monolithic, seamless, en bloc

بدون درز (صفت)
seamless

بی درز (صفت)
seamless

تخصصی

[مهندسی گاز] بی درز، یک تکه
[نساجی] بی درز - بدون درز
[ریاضیات] بدون خط اتصال، بی درز، بدون درز، یک تکه

انگلیسی به انگلیسی

• lacking a seam, lacking a line of stitches where two pieces of material are connected
a seamless piece of clothing has no seams.
if you describe something as seamless, you mean that you cannot see where the different parts of it join together; used showing approval.

پیشنهاد کاربران

بدون کوچک ترین اشکال؛ نامحسوس
بدون اختلال
نمایش بی خط و خش و صاف مثلا صفحه گوشی

بی وقفه
بی عیب و نقص
روان
بدون اشکال
بی دردسر
پیوسته
ناگسستنی
بی گسست
بدون مرز مشخص، به هم پیوسته
تفکیک ناپذیر
بی دردسر
۱ - لباس یکپارچه، بدون دوخت و درز
literally a piece of clothing without
۲ - روان، آسوده، بدون زحمت و دردسر، بی دغدغه, بی عیب و نقص, هماهنگ، موزون ، منطقی
harmonious, perfect, flawless, smooth, consistent, coherent
...
[مشاهده متن کامل]

Seamless things are connected so well that you can't see what's holding them together. They're flowing, consistent, and well - put - together

بی فاصله
بی نقص، بدون اشتباه
بدون درز . . . مثلا لوله های بدون درز
یکپارچه، بی درز
جدایی ناپذیر
تفکیک نشدنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس