• (2)تعریف: smoothly continuous; not revealing junctures or points of connection.
• (3)تعریف: without self-contradictions or flaws in logic, as an argument.
جمله های نمونه
1. seamless stockings
جوراب های زنانه ی بی درز
2. It was a seamless procession of wonderful electronic music.
[ترجمه علی اختری نیا] اجرای آن موسیقی الکترونیکی، عالی، بی نقص بود.
|
[ترجمه گوگل]این یک صف یکپارچه از موسیقی الکترونیک فوق العاده بود [ترجمه ترگمان]این یک حرکت یکپارچه از موسیقی الکترونیکی عالی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The seamless integration of office, retail and hotel environments provides tenants and guests with maximum flexibility and enjoyment at one address.
[ترجمه دکتر علی اختری نیا] ادغام موزون دفتر کار، وخرده فروشی در محیط مهمانخانه در یک مکان بیشترین تمایل و پسند را در مستاجر و مشتری فراهم میسازد.
|
[ترجمه گوگل]ادغام یکپارچه محیط های اداری، خرده فروشی و هتل، حداکثر انعطاف پذیری و لذت را در یک آدرس برای مستاجرین و مهمانان فراهم می کند [ترجمه ترگمان]یکپارچه سازی یکپارچه دفتر، خرده فروشی و محیط های هتل با حداکثر انعطاف و لذت در یک آدرس، مستاجران و میهمانان را تامین می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But now, with customers expecting more, creating a seamless roaming environment and providing enhanced services will be the key.
[ترجمه گوگل]اما اکنون، با انتظارات مشتریان بیشتر، ایجاد یک محیط رومینگ یکپارچه و ارائه خدمات پیشرفته کلید اصلی خواهد بود [ترجمه ترگمان]اما اکنون با مشتریانی که انتظار بیشتری دارند، ایجاد یک محیط رومینگ یکپارچه و ارائه خدمات پیشرفته، کلید خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Elizabeth Dole none the less delivered a seamless, personal testimony to the nominee.
[ترجمه گوگل]با این حال، الیزابت دول شهادت شخصی و بدون درز را به نامزد ارائه کرد [ترجمه ترگمان]الیزابت دول را کم تر از یک شهادت یکپارچه و شخصی به نامزد تحویل داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Its seamless curve swept across the canyon and imbedded itself in each side, a gigantic but somehow graceful intrusion.
[ترجمه گوگل]انحنای بدون درز آن در سراسر دره را فرا گرفت و در هر طرف خود را فرو برد، نفوذی عظیم اما به نوعی زیبا [ترجمه ترگمان]خمیدگی سنگی آن در میان دره و در هر سو از هم جدا شده بود اما نوعی ورود زیبا و خوشایند به وجود آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Galliano play seamless, mellow grooves with soul, and not a black beret in sight.
[ترجمه گوگل]گالیانو با شیارهای یکپارچه و ملایم با روح می نوازد، و نه کلاه سیاه در چشم [ترجمه ترگمان]Galliano بدون درز و چروک و با روح بازی می کنند و یک کلاه پشمی سیاه در دیدرس نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Tabitha looked up at the colossal walls of seamless pink stone rising hundreds of metres overhead, disappearing up into the dark.
[ترجمه گوگل]تابیتا به دیوارهای عظیم از سنگ صورتی بدون درز که صدها متر از بالای سرشان بلند شده بود و در تاریکی ناپدید می شد، نگاه کرد [ترجمه ترگمان]تابیتا به دیواره ای عظیم سنگی که صدها متر بالای سرشان داشتند بالا رفتند و در تاریکی ناپدید شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its products are more seamless and easier to work with because its compilers and operating system are factored into the design.
[ترجمه گوگل]محصولات آن یکپارچه تر هستند و کار کردن با آنها آسان تر است زیرا کامپایلرها و سیستم عامل آن در طراحی نقش دارند [ترجمه ترگمان]محصولات آن بسیار یکپارچه و آسان تر هستند، زیرا compilers و سیستم عامل آن در طراحی مد نظر گرفته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Instead, there is a seamless progression from play lipstick to pierced ears to eye shadow by age
[ترجمه گوگل]درعوض، یک پیشرفت یکپارچه از رژ لب بازی به گوش سوراخ شده و سایه چشم بر اساس سن وجود دارد [ترجمه ترگمان]در عوض، یک پیشرفت یکپارچه از رژلب برای گوش دادن گوش به سایه چشم در طول سن وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It also features seamless integration with NetWare.
[ترجمه گوگل]همچنین دارای یکپارچگی یکپارچه با NetWare است [ترجمه ترگمان]همچنین یکپارچه سازی یکپارچه با NetWare را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. TST, GTF seamless bridge expansion joints Complete the installation of construction equipment.
[ترجمه گوگل]اتصالات انبساط پل بدون درز TST، GTF نصب تجهیزات ساخت و ساز را تکمیل کنید [ترجمه ترگمان]joints، GTF اتصال یکپارچه پل، نصب تجهیزات ساخت را تکمیل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The computer jacquard seamless underwear machine can produce underwear, shorts swim suit.
[ترجمه گوگل]ماشین لباس زیر بدون درز ژاکارد کامپیوتری می تواند لباس زیر، کت و شلوار شنا تولید کند [ترجمه ترگمان]یک ماشین underwear بدون درز با لباس زیر می تواند لباس های زیر، لباس شنا و لباس شنا تولید کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I believe that fame and celebrity, influence and power, success and failure, reality and illusion are all somehow neatly woven into a seamless fabric we laughingly call reality.
[ترجمه گوگل]من بر این باورم که شهرت و شهرت، نفوذ و قدرت، موفقیت و شکست، واقعیت و توهم همه به نحوی منظم در پارچهای بدون درز بافته شدهاند که ما با خنده آن را واقعیت مینامیم [ترجمه ترگمان]من معتقدم که شهرت و شهرت، نفوذ و قدرت، موفقیت و شکست، واقعیت و توهم همگی به گونه ای به طور منظم با یک پارچه بدون درز بافته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Like any other system, a network must be integrated with other components for seamless operation.
[ترجمه گوگل]مانند هر سیستم دیگری، یک شبکه باید با اجزای دیگر برای عملکرد بدون درز یکپارچه شود [ترجمه ترگمان]همانند هر سیستم دیگری، یک شبکه باید با اجزای دیگر برای عملیات یکپارچه ادغام شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
یک پارچه (صفت)
solid, accrete, monolithic, seamless, en bloc
بدون درز (صفت)
seamless
بی درز (صفت)
seamless
تخصصی
[مهندسی گاز] بی درز، یک تکه [نساجی] بی درز - بدون درز [ریاضیات] بدون خط اتصال، بی درز، بدون درز، یک تکه
انگلیسی به انگلیسی
• lacking a seam, lacking a line of stitches where two pieces of material are connected a seamless piece of clothing has no seams. if you describe something as seamless, you mean that you cannot see where the different parts of it join together; used showing approval.
پیشنهاد کاربران
بدون کوچک ترین اشکال؛ نامحسوس
بدون اختلال
نمایش بی خط و خش و صاف مثلا صفحه گوشی
بی وقفه
بی عیب و نقص روان بدون اشکال بی دردسر
پیوسته ناگسستنی
بی گسست
بدون مرز مشخص، به هم پیوسته
تفکیک ناپذیر
بی دردسر
۱ - لباس یکپارچه، بدون دوخت و درز literally a piece of clothing without ۲ - روان، آسوده، بدون زحمت و دردسر، بی دغدغه, بی عیب و نقص, هماهنگ، موزون ، منطقی harmonious, perfect, flawless, smooth, consistent, coherent ... [مشاهده متن کامل]
Seamless things are connected so well that you can't see what's holding them together. They're flowing, consistent, and well - put - together