seal off

/ˈsiːlˈɒf//siːlɒf/

معنی: محاصره کردن، مهر و موم کردن
معانی دیگر: توسط پلیس محاصره کردن، ممنوع الورود کردن

جمله های نمونه

1. Why then did they seal off an area of Tottenham more than one mile across?
[ترجمه گوگل]پس چرا آنها منطقه ای از تاتنهام را با عرض بیش از یک مایل مسدود کردند؟
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها یک منطقه از تاتنهام را بیش از یک مایل در طرف دیگر مسدود کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He ordered the water district Tuesday to seal off the wells.
[ترجمه گوگل]او روز سه شنبه به منطقه آب دستور داد تا چاه ها را ببندد
[ترجمه ترگمان]او روز سه شنبه دستور داد تا منطقه آب چاه را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They include: Seal off all exits, flood house with a foot of water every hour.
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از: همه خروجی ها را ببندید، خانه را با یک فوت آب در هر ساعت سیل کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها عبارتند از: تمام خروجی، خانه سیل زده با یک فوت آب در هر ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They agreed that they must seal off this inner courtyard and all within it, and sift through the trapped folk.
[ترجمه گوگل]آنها موافقت کردند که باید این حیاط داخلی و تمام درون آن را مهر و موم کنند و مردم گرفتار را غربال کنند
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدند که باید این حیاط داخلی و همه جا را محفوظ داشته باشند، و در میان مردم زندانی را الک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reconstruction of such defects should seal off the cranial cavity from the upper respiratory tract and provide structural support.
[ترجمه گوگل]بازسازی چنین نقایصی باید حفره جمجمه را از دستگاه تنفسی فوقانی ببندد و پشتیبانی ساختاری را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]بازسازی چنین نقایصی باید گودال جمجمه را از دستگاه تنفسی فوقانی منحرف کرده و از حمایت ساختاری برخوردار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Improved injector nozzles seal off better to keep the process leak - free and the molding operation dry.
[ترجمه گوگل]نازل‌های انژکتور بهبود یافته بهتر بسته می‌شوند تا فرآیند نشت نداشته باشد و عملیات قالب‌گیری خشک بماند
[ترجمه ترگمان]nozzles injector بهبود یافته بهتر است تا فرآیند نشت را ادامه داده و عملیات ریخته گری را خشک نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government Thursday ordered soldiers to seal off the area to pressure the protest to end.
[ترجمه گوگل]دولت روز پنجشنبه به سربازان دستور داد تا منطقه را مسدود کنند تا اعتراضات را متوقف کنند
[ترجمه ترگمان]دولت پنج شنبه به سربازان دستور داد تا منطقه را برای فشار دادن به این اعتراض مسدود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main function of Linclion pump is to seal off the lubricator .
[ترجمه گوگل]عملکرد اصلی پمپ لینکلیون آب بندی روان کننده است
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی پمپ Linclion، بستن the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The enemy made a desperate attempt to seal off the gap through which we had burst.
[ترجمه گوگل]دشمن تلاش مذبوحانه ای کرد تا شکافی را که ما از آن عبور کرده بودیم، ببندد
[ترجمه ترگمان]دشمن تلاش نومیدانه ای می خواست شکافی را که از آن فوران کرده بودیم از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The city should seal off those tunnels.
[ترجمه گوگل]شهر باید آن تونل ها را ببندد
[ترجمه ترگمان] شهر باید اون تونل ها رو مسدود کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Seal off the city from all outside contact to stop the spread of the plague.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از گسترش طاعون، شهر را از تمام تماس های خارجی ببندید
[ترجمه ترگمان]شهر را از همه تماس خارجی دور کنید تا گسترش طاعون را متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Large numbers of soldiers and police were brought in to seal off the entire area.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی سرباز و پلیس برای محاصره کل منطقه آورده شدند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی سرباز و پلیس برای مسدود کردن کل منطقه آورده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Desperate, the local villagers turned to a folk magic practioner who instructed them to seal off the tunnel with large boulders and never open the mine again.
[ترجمه گوگل]روستاییان محلی ناامید به یک جادوگر عامیانه روی آوردند که به آنها دستور داد تونل را با سنگ های بزرگ ببندند و دیگر هرگز معدن را باز نکنند
[ترجمه ترگمان]Desperate محلی به جادوگری تبدیل شدند که به آن ها دستور داده بودند تونل را با تخته سنگ های بزرگ نشان دهند و هرگز دوباره آن معدن را باز نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All input ports on the manifold have internal check valves to seal off the input signal(s) if a transducer is removed from the manifold.
[ترجمه گوگل]تمام پورت های ورودی روی منیفولد دارای شیرهای بازرسی داخلی هستند تا در صورت خارج شدن مبدل از منیفولد، سیگنال(های) ورودی را مسدود کنند
[ترجمه ترگمان]تمامی درگاه های ورودی بر روی منیفولد، دریچه های کنترل داخلی دارند تا سیگنال ورودی (s)را ببندند، اگر یک مبدل از منیفولد برداشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محاصره کردن (فعل)
begird, girt, surround, besiege, gird, blockade, beleaguer, encompass, environ, seal off

مهر و موم کردن (فعل)
seal, stamp, seal off

تخصصی

[عمران و معماری] درزبندی - روزنه بندی

پیشنهاد کاربران

توقیف کردن
sealed off توقیف شده
مهر و موم شده
بستن، محصور کردن

بپرس