seahorse


معنی: گراز ماهی
معانی دیگر: (جانور شناسی) اسب دریایی (ماهی تیره ی syngnathidae راسته ی gasterosteiformes از جنـس hippocampus)، رجوع شود به:walrus، افسانه روم موجود افسانه ای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده، گراز ماهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small semitropical marine fish that swims in an upright position, with its head, resembling that of a horse, at right angles to its body.

جمله های نمونه

1. Two weeks later, he starts a series of shuddering contractions and tiny miniature sea-horses shoot out from his pouch.
[ترجمه گوگل]دو هفته بعد، او شروع به یک سری انقباضات لرزان می‌کند و اسب‌های دریایی مینیاتوری کوچک از کیسه‌اش بیرون می‌آیند
[ترجمه ترگمان]دو هفته بعد، او یک سری تکان تکان خورد و از کیسه کوچک کوچکی که از کیسه او بیرون می زند، شروع به تیراندازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Caught in a green translucent wave were two tiny sea-horses facing in opposite directions, one frolicking, the other melancholy.
[ترجمه گوگل]دو اسب دریایی ریز که در جهات مخالف یکدیگر قرار داشتند، در موجی سبز رنگ گرفتار شده بودند، یکی در حال خندیدن و دیگری غمگین
[ترجمه ترگمان]دو اسب کوچک دریایی در مقابل جهت های مخالف حرکت می کردند که در جهت های مخالف حرکت می کردند، یکی در حال جست وخیز و دیگری melancholy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "perhaps you were regard as seahorse mother seahorse daddy?"The sailfish also suspects.
[ترجمه گوگل]"شاید تو را پدر اسب دریایی مادر اسب دریایی می دانستند؟" بادبان ماهی نیز مشکوک است
[ترجمه ترگمان]\" شاید شما به عنوان مادر seahorse پدر خوانده بودید؟ او گفت: \" شمشیر ماهی دندان دار نیز مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A seahorse can eat up to 3000 brine fish a single day.
[ترجمه گوگل]یک اسب دریایی می تواند روزانه 3000 ماهی آب نمک بخورد
[ترجمه ترگمان]یک seahorse می تواند روزانه ۳۰۰۰ تا ماهی آب شور بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clutch housing: Is suitable in the seahorse automobile.
[ترجمه wtf] معنی اسب دریایی چیست ؟
|
[ترجمه گوگل]محفظه کلاچ: برای خودروهای اسب دریایی مناسب است
[ترجمه ترگمان]اسکان Clutch: در اتومبیل seahorse مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each lobe includes an amygdala and a seahorse - shaped structure called the hippocampus.
[ترجمه گوگل]هر لوب شامل یک آمیگدال و یک ساختار به شکل اسب دریایی به نام هیپوکامپ است
[ترجمه ترگمان]هر بخش شامل بادامه و ساختار seahorse به نام هیپوکامپ می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The seahorse looks a horse's head, but in fact,[Sentence dictionary] it a fish.
[ترجمه گوگل]اسب دریایی سر اسب به نظر می رسد، اما در واقع، [فرهنگ جملات] یک ماهی است
[ترجمه ترگمان]The یک سر اسب به نظر می رسد، اما در حقیقت [ فرهنگ لغت نامه ] یک ماهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Seahorse: The male seahorse has a pouch in which the mother lays her eggs.
[ترجمه گوگل]اسب دریایی: اسب دریایی نر کیسه ای دارد که مادر در آن تخم می گذارد
[ترجمه ترگمان]Seahorse: مرد seahorse یک کیسه دارد که مادر در آن تخم می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Seahorse: No, your Majesty. We've searched everywhere. We've found no trace of your daughter or Sebastian.
[ترجمه گوگل]اسب دریایی: نه، اعلیحضرت ما همه جا را جستجو کرده ایم ما هیچ اثری از دخترت یا سباستین پیدا نکردیم
[ترجمه ترگمان]نه اعلی حضرت همه جا رو گشتیم ردی از دخترتون و سباستین پیدا نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Inlaid into the front of the black-faced headstock is the familiar Gibson logo, and what looks like a stylised seahorse.
[ترجمه گوگل]آرم آشنای گیبسون و چیزی شبیه اسب دریایی شیک شده در قسمت جلویی پیشانی با چهره سیاه کار گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]inlaid در مقابل headstock با چهره سیاه، لوگوی آشنا گیبسون است و چیزی شبیه به یک seahorse stylised است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ask a sea horse please 3 in replyinin front of Keji exceeding?
[ترجمه گوگل]از یک اسب دریایی بپرسید لطفا 3 در پاسخ در مقابل کجی بیش از حد؟
[ترجمه ترگمان]لطفا از یک اسب دریایی لطفا ۳ نفر در مقابل of تجاوز کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sea horse has an very interesting form, they are only four to thirty height.
[ترجمه گوگل]اسب دریایی شکل بسیار جالبی دارد، آنها فقط چهار تا سی قد دارند
[ترجمه ترگمان]اسب دریا شکل بسیار جالبی دارد، آن ها فقط چهار تا سی قد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who is unripe is sea horse?
[ترجمه گوگل]اسب دریایی کی نارس است؟
[ترجمه ترگمان]این اسب چه کسی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The father sea horse carries the eggs to keep them safe until they hatch.
[ترجمه گوگل]اسب دریایی پدر تخم ها را حمل می کند تا آنها را تا زمان خروج از تخم در امان نگه دارد
[ترجمه ترگمان]اسب پدر دریایی تخم مرغ ها را حمل می کند تا آن ها را تا وقتی که از دریچه بیرون بروند، ایمن نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What's the meaning sea horse?
[ترجمه گوگل]معنی اسب دریایی چیست؟
[ترجمه ترگمان]معنی اسب دریایی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. About the only way to eliminate Argulus is to remove the sea horses and pick off the parasites with a tweezers.
[ترجمه گوگل]در مورد تنها راه برای از بین بردن آرگولوس، حذف اسب های دریایی و برداشتن انگل ها با موچین است
[ترجمه ترگمان]تنها راه حذف Argulus این است که اسب های دریایی را از بین ببرید و the را با موچین کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The eggs develop there, and as the theory predicts, it is the female sea horse who courts the male.
[ترجمه گوگل]تخم‌ها در آنجا رشد می‌کنند و همانطور که تئوری پیش‌بینی می‌کند، این اسب دریایی ماده است که از نر خواستگاری می‌کند
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ در آنجا رشد می کند، و همانطور که این نظریه پیش بینی می کند، آن اسب دریایی ماده است که مرد را دادگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Is mum behind the float grass. It is a sea horse.
[ترجمه گوگل]مادر پشت چمن شناور است اسب دریایی است
[ترجمه ترگمان]مامان پشت این علف های شناور است این اسب دریایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Of course, the adjustment of sense of pain and conformity still need a head to do medium a few nucleuses group, grave head, lie between area, sea horse, buckle the participation that bring back.
[ترجمه گوگل]البته، تنظیم حس درد و انطباق هنوز هم نیاز به سر برای انجام متوسط ​​چند هسته گروه، سر قبر، دراز بین منطقه، اسب دریایی، دست و پنجه نرم مشارکت که به عقب برگرداند
[ترجمه ترگمان]البته، تنظیم حس درد و انطباق هنوز به یک سری برای انجام متوسط چند گروه nucleuses، سر گور، دروغ بین منطقه، اسب دریایی، و قلاب کردن مشارکت نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Soon afterwards they boarded a Lebanese - owned cargo ship, MV Sea Horse.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از آن، آنها سوار یک کشتی باری متعلق به لبنان، ام وی سی اسب شدند
[ترجمه ترگمان]کمی بعد آن ها سوار بر اسب باری متعلق به لبنان، \"MV Sea\" شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Soon afterwards they boarded a Lebanese cargo ship, MV Sea Horse.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از آن آنها سوار یک کشتی باری لبنانی به نام MV Sea Horse شدند
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از آن آن ها سوار بر اسب محموله لبنانی، \"MV Sea\" شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گراز ماهی (اسم)
porpoise, seahorse, walrus

انگلیسی به انگلیسی

• small plated fish with a head that is similar in appearance to a horse's head
a seahorse is a type of small fish whose head looks something like the head of a horse.
small plated fish with a head that is similar in appearance to a horse's head

پیشنهاد کاربران

sea horse ( n ) =a small sea fish that swims in a vertical position and has a head that looks like the head of a horse
seahorse
noun - countable :
اسب دریایی
( ماهی کوچکی که سر و گردنی شبیه اسب دارد. )
به عنوان مثال :
Inlaid into the front of the black - faced headstock is the familiar Gibson logo, and what looks like a stylised seahorse
seahorseseahorseseahorse
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/seahorse• https://en.wikipedia.org/wiki/Seahorse
اسب دریایی💙
اسب دریایی

اسب دریایی

بپرس