seafront

/ˈsiːfrənt//ˈsiːfrʌnt/

معنی: اسکله کنار دریا، مشرف بدریا
معانی دیگر: (شهر یا ساختمان) رو به دریا، عمارت جلوی دریا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a part of a town or city on the edge of the sea, esp. a resort; waterfront.

جمله های نمونه

1. We rented a house on the seafront for the summer.
[ترجمه گوگل]برای تابستان خانه ای در کنار دریا اجاره کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یه خونه رو برای تابستون اجاره کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We stayed in/at a hotel on the seafront.
[ترجمه گوگل]ما در هتلی در کنار دریا ماندیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک هتل در ساحل دریا توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They decided to meet on the seafront.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند در کنار دریا ملاقات کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که در ساحل دریا با یکدیگر ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She runs a family fish restaurant on the seafront.
[ترجمه گوگل]او یک رستوران خانوادگی ماهی در کنار دریا دارد
[ترجمه ترگمان]او یک رستوران خانوادگی در ساحل دریا را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the shops on the seafront had crab for sale.
[ترجمه گوگل]همه مغازه های کنار دریا خرچنگ برای فروش داشتند
[ترجمه ترگمان]همه فروشگاه ها در اسکله ساحل دریا برای فروش خرچنگ داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A private lift leads to the seafront, beach entrance is complimentary and deckchairs and umbrellas can be hired.
[ترجمه گوگل]آسانسور خصوصی به ساحل منتهی می‌شود، ورودی ساحل رایگان است و می‌توان صندلی‌های عرشه و چتر را کرایه کرد
[ترجمه ترگمان]یک آسانسور خصوصی به اسکله ساحل دریا منتهی می شود، ورودی ساحلی خوشایند است و deckchairs و چترها می توانند استخدام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She walked along the seafront until she was out of sight of the house.
[ترجمه گوگل]او در کنار دریا راه رفت تا جایی که از دید خانه دور شد
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که از جلوی خانه خارج شد، به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Few people went to the seafront at night; a follower would be fairly easy to spot.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردم در شب به ساحل رفتند تشخیص یک فالوور نسبتاً آسان است
[ترجمه ترگمان]در شب افراد کمی به اسکله دریا رفتند؛ یکی از پیروان نسبتا راحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just 100 yards from the seafront and you step back through the centuries, giving you a real feel of medieval life.
[ترجمه گوگل]فقط 100 یاردی از ساحل فاصله دارید و قرن ها به عقب بر می گردید و حس واقعی زندگی قرون وسطایی را به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]فقط ۱۰۰ یارد با the فاصله داری و بعد از قرن ها، احساس واقعی زندگی قرون وسطایی به تو دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Located in a perfect position close to the seafront, entertainment, town centre and conference centre.
[ترجمه گوگل]در موقعیت عالی نزدیک به ساحل، سرگرمی، مرکز شهر و مرکز کنفرانس واقع شده است
[ترجمه ترگمان]این مرکز در یک موقعیت عالی نزدیک به اسکله، سرگرمی، مرکز شهر و مرکز کنفرانس قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Others stroll along the seafront On living stones the mottled colour of skin.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر در امتداد ساحل بر روی سنگ های زنده به رنگ پوست خالدار قدم می زنند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر در امتداد کناره دریا قدم می زنند بر روی سنگ های زنده، رنگ خال خال پوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two years ago they bought the seafront house as a weekend retreat.
[ترجمه گوگل]دو سال پیش آنها خانه کنار دریا را به عنوان استراحت آخر هفته خریدند
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش آن ها خانه seafront را به عنوان یک عقب نشینی آخر هفته خریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Beautifully located on the seafront at Hythe with a resident professional and golf lessons available.
[ترجمه گوگل]واقع در کنار دریا در Hythe با آموزش حرفه ای و گلف مقیم در دسترس است
[ترجمه ترگمان]که به زیبایی در اسکله ساحل دریا در Hythe با درس های حرفه ای و گلف در دسترس قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the seafront of the Humberside resort of Bridlington was declared an exclusion zone by police after similar havoc.
[ترجمه گوگل]و ساحل استراحتگاه هامبرساید بریدلینگتون پس از ویرانی مشابه توسط پلیس منطقه ممنوعه اعلام شد
[ترجمه ترگمان]و اسکله Humberside of از منطقه seafront پس از ویرانی مشابه، به منطقه طرد شده توسط پلیس اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A freak wave wrecked most of the seafront.
[ترجمه گوگل]یک موج عجیب بیشتر ساحل را ویران کرد
[ترجمه ترگمان]موج غریبی بیشتر the را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسکله کنار دریا (اسم)
seafront

مشرف به دریا (اسم)
seafront

انگلیسی به انگلیسی

• waterfront, area of land located at the edge of the sea
the seafront is the part of a seaside town that is next to the sea. it usually consists of a road with buildings facing the sea.
land immediately in front of the sea

پیشنهاد کاربران

سمت دریا. رو به دریا . کنار دریا. کنار ساحل
مثال:
I was in a hotel near the seafront
من در یک هتل نزدیک ِ کنار دریا بودم.

بپرس