seabed
/ˈsiːˌbed//ˈsiːbed/
معنی: کف دریا، بستر اقیانوس
معانی دیگر: ته دریا، دریا بستر

بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: the floor of an ocean or sea.
جمله های نمونه
1. The seabed suddenly dropped away and I was waist deep in the water.
[ترجمه سحر] ناگهان بستر دریا فرونشست و من تا کمر در آب بودم.|
[ترجمه گوگل]بستر دریا ناگهان پایین آمد و من در عمق آب بودم[ترجمه ترگمان]ناگهان seabed افتاد و من تا کمر در آب فرورفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The cylinder was lifted from the seabed in a sling.
[ترجمه گوگل]استوانه از بستر دریا در یک زنجیر بلند شد
[ترجمه ترگمان]استوانه از بس تر دریا در یک نشیمنگاه نرم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استوانه از بس تر دریا در یک نشیمنگاه نرم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The ship has been lying on the seabed for more than 50 years.
[ترجمه گوگل]این کشتی بیش از 50 سال است که در بستر دریا خوابیده است
[ترجمه ترگمان]این کشتی بیش از ۵۰ سال است که در بس تر دریا آرمیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کشتی بیش از ۵۰ سال است که در بس تر دریا آرمیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Numerical simulation of single charge explosion on seabed in shallow water was implemented with ALE algorithm.
[ترجمه گوگل]شبیه سازی عددی انفجار تک بار در بستر دریا در آب کم عمق با الگوریتم ALE اجرا شد
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی عددی جریان بار تک شارژ در بس تر دریا در آب سطحی با الگوریتم ALE اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی عددی جریان بار تک شارژ در بس تر دریا در آب سطحی با الگوریتم ALE اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Next day we walked the seabed 55ft below where, hours earlier, we had rippled the mirror-like sea with our paddles.
[ترجمه گوگل]روز بعد از بستر دریا 55 فوت پایین تر راه رفتیم، جایی که ساعت ها قبل، دریای آینه مانند را با پاروهایمان موج می زدیم
[ترجمه ترگمان]روز بعد، کف دریا ۵۵ فوت پایین تر از همان جایی که چند ساعت پیش بود، حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روز بعد، کف دریا ۵۵ فوت پایین تر از همان جایی که چند ساعت پیش بود، حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hello the wire optical cable under the seabed destoryed by Twaiwan's earthquake on December 26?
[ترجمه گوگل]سلام کابل نوری سیمی زیر بستر دریا که در اثر زلزله توایوان در 26 دسامبر تخریب شد؟
[ترجمه ترگمان]الو نوری کابل به وسیله زلزله seabed در ۲۶ دسامبر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الو نوری کابل به وسیله زلزله seabed در ۲۶ دسامبر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Under the seabed there are many submerged reefs.
[ترجمه گوگل]در زیر بستر دریا، صخره های غوطه ور زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بس تر دریا، بسیاری از صخره های زیر آبی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بس تر دریا، بسیاری از صخره های زیر آبی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Much of the seabed is covered by marine mud with some scattered sand banks.
[ترجمه گوگل]قسمت اعظم بستر دریا با گل و لای دریایی پوشیده شده است و برخی از سواحل ماسه ای پراکنده هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بس تر دریا با گل دریایی پوشیده شده است و برخی از بانک های شن پراکنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر بس تر دریا با گل دریایی پوشیده شده است و برخی از بانک های شن پراکنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Everywhere, these mostly seabed eruptions are changing the environment.
[ترجمه گوگل]در همه جا، این فورانهای عمدتاً بستر دریا، محیط را تغییر میدهند
[ترجمه ترگمان]همه جا، این فوران های بس تر دریا در حال تغییر محیط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه جا، این فوران های بس تر دریا در حال تغییر محیط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A Russian submarine sank to the seabed in an exercise.
[ترجمه گوگل]یک زیردریایی روسی در یک رزمایش به بستر دریا غرق شد
[ترجمه ترگمان]یک زیردریایی روسی در یک تمرین در بس تر دریا غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک زیردریایی روسی در یک تمرین در بس تر دریا غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The greatest threat to humans comes from the stingrays, large flatfish that lie inconspicuously on the seabed in shallow waters.
[ترجمه گوگل]بزرگترین تهدید برای انسان از ماهیهای خاری است، ماهیهای پهن بزرگ که بهطور نامحسوس در بستر دریا در آبهای کمعمق میخوابند
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تهدید برای انسان ها ناشی از the، flatfish بزرگ است که به طور پراکنده در بس تر دریا در آب های کم عمق زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تهدید برای انسان ها ناشی از the، flatfish بزرگ است که به طور پراکنده در بس تر دریا در آب های کم عمق زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These unique pouch-like structures undoubtedly help the sea otter to carry food and rocks from the seabed to the surface.
[ترجمه گوگل]این ساختارهای کیسه مانند منحصر به فرد بدون شک به سمور دریایی کمک می کند تا غذا و سنگ را از بستر دریا به سطح برساند
[ترجمه ترگمان]این ساختارهای unique نظیر بدون شک به سمور دریایی کمک می کنند تا غذا و سنگ را از کف دریا به سطح حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ساختارهای unique نظیر بدون شک به سمور دریایی کمک می کنند تا غذا و سنگ را از کف دریا به سطح حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was the first submersible to dive on the Titanic, which had lain undisturbed on the seabed for seventy-three years.
[ترجمه گوگل]او اولین شناور زیردریایی بود که در تایتانیک شیرجه زد، کشتی که هفتاد و سه سال بدون مزاحمت در بستر دریا قرار داشت
[ترجمه ترگمان]او اولین submersible بود که روی کشتی تایتانیک، که به مدت هفتاد و سه سال در بس تر دریا دست نخورده مانده بود، فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او اولین submersible بود که روی کشتی تایتانیک، که به مدت هفتاد و سه سال در بس تر دریا دست نخورده مانده بود، فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They feed suspended in mid-water, but are versatile enough to browse also under the ice and on the seabed.
[ترجمه گوگل]آنها به صورت معلق در وسط آب تغذیه می کنند، اما به اندازه کافی همه کاره هستند تا در زیر یخ و بستر دریا نیز بگردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در وسط آب به حالت تعلیق در می آیند، اما به اندازه ای متنوع هستند که به اندازه کافی زیر یخ و کف بس تر کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها در وسط آب به حالت تعلیق در می آیند، اما به اندازه ای متنوع هستند که به اندازه کافی زیر یخ و کف بس تر کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. And you can drive along the newly formed fissures that are the stretch marks of the birth of the seabed.
[ترجمه گوگل]و میتوانید در امتداد شکافهای تازه شکلگرفته که نشانههای کشش تولد بستر دریا هستند رانندگی کنید
[ترجمه ترگمان]و شما می توانید در طول شکاف های ایجاد شده که به تازگی شکل گرفته اند حرکت کنید که نشانه تولد کف دریاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و شما می توانید در طول شکاف های ایجاد شده که به تازگی شکل گرفته اند حرکت کنید که نشانه تولد کف دریاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کف دریا (اسم)
ground, seabed, meerschaum
بستر اقیانوس (اسم)
seabed
تخصصی
[نفت] بستر دریا
به انگلیسی
• bottom of a sea or ocean, seafloor
the seabed is the ground under the sea.
the seabed is the ground under the sea.
پیشنهاد کاربران
بستر دریا
کف دریا
بستر دریا
ته دریا
بستر دریا
ته دریا
seabed ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: بستر دریا
تعریف: کف دریا یا اقیانوس ها
واژه مصوب: بستر دریا
تعریف: کف دریا یا اقیانوس ها