sea dog

/ˈsiːˈdɔːɡ//siːdɒɡ/

معنی: گاو دریایی، خوک دریایی، ملوان کهنه کار
معانی دیگر: رجوع شود به: seal

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an old experienced sailor.

(2) تعریف: any of a variety of seals, esp. a harbor seal.

جمله های نمونه

1. But this salty sea dog wasn't the only winner. The event raised money for a Philippines animal welfare organization.
[ترجمه گوگل]اما این سگ دریایی شور تنها برنده نبود این رویداد برای یک سازمان حمایت از حیوانات فیلیپین پول جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]اما این سگ دریایی شور تنها برنده نبود این رویداد پول را برای سازمان خیریه حیوانات فیلیپین جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sea Dog Baseball Club is looking for 7- or 8 year old experienced players for league and tournament play .
[ترجمه گوگل]باشگاه بیسبال سی داگ به بازیکنان باتجربه 7 یا 8 ساله جهت بازی در لیگ و مسابقات نیازمند است
[ترجمه ترگمان]باشگاه بیسبال سگ دریایی به دنبال بازی شطرنج بازان حرفه ای ۷ یا ۸ ساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Today, i will introduce the sea dog to you.
[ترجمه گوگل]امروز سگ دریایی را به شما معرفی می کنم
[ترجمه ترگمان]امروز، من سگ دریایی رو به تو معرفی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But this salty sea dog wasn't the only winner.
[ترجمه گوگل]اما این سگ دریایی شور تنها برنده نبود
[ترجمه ترگمان]اما این سگ دریایی شور تنها برنده نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With his white beard and blue cap he looked like an old sea dog.
[ترجمه گوگل]با ریش سفید و کلاه آبی اش شبیه یک سگ دریایی پیر بود
[ترجمه ترگمان]با ریش سفیدش و کلاه آبی رنگش مثل یک سگ دریایی پیر به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There're lots of animals in North Pole, for example whale, polar bear and sea dog, and I like polar bear best.
[ترجمه گوگل]حیوانات زیادی در قطب شمال وجود دارند، به عنوان مثال نهنگ، خرس قطبی و سگ دریایی، و من خرس قطبی را بیشتر دوست دارم
[ترجمه ترگمان]حیوانات زیادی در قطب شمال وجود دارند، برای مثال وال گیران، خرس قطبی و سگ دریایی، و من خرس قطبی را بیشتر دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The student is forced to listen to the dark anecdotage of the sea dog.
[ترجمه گوگل]دانش آموز مجبور می شود به حکایت تاریک سگ دریایی گوش دهد
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مجبور می شوند به the تاریک سگ دریایی گوش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Life underneath the waves corresponds in many ways to that on dry land. The Sea Dog is a dog with webbed feet and fish scales instead of fur. They are amphibious and roam the shorelines at night.
[ترجمه گوگل]زندگی در زیر امواج از بسیاری جهات با زندگی در خشکی مطابقت دارد سگ دریایی سگی است با پاهای تار و فلس ماهی به جای خز آنها دوزیست هستند و شب ها در سواحل پرسه می زنند
[ترجمه ترگمان]زندگی در زیر امواج به روش های زیادی مربوط به خشکی خشکی است سگ دریایی سگی است با پاهای پره دار و فلس ماهی به جای خز آن ها آبی خاکی و شب ها در shorelines پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاو دریایی (اسم)
sea cow, manatee, sea dog

خوک دریایی (اسم)
porpoise, sea dog

ملوان کهنه کار (اسم)
sea dog

انگلیسی به انگلیسی

• any of the common type of seals; person who has been a sailor for a long time, veteran seaman
fogbow, dim arc of light seen in fog across the sun

پیشنهاد کاربران

بپرس