sea cucumber

/ˈsiːˈkjuːkʌmbər//siːˈkjuːkʌmbə/

رجوع شود به: holothurian، راب دریایی، حلزون دریایی، از جنس راب دریایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an echinoderm that has a long, leathery, cucumber-shaped body with a cluster of tentacles surrounding the mouth at one end.

جمله های نمونه

1. I have encountered herds of sea cucumbers.
[ترجمه گوگل]من با گله های خیار دریایی روبرو شده ام
[ترجمه ترگمان]در میان گله های دریا با گله های دریایی برخورد کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sea cucumbers are neutrally buoyant, made up almost entirely of water.
[ترجمه گوگل]خیارهای دریایی به طور خنثی شناور هستند و تقریباً تماماً از آب تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]خیار دریایی به طور ملایم شناور است و تقریبا به طور کامل از آب تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you pick up a sea cucumber, do so with care, for they have an extravagant way of defending themselves.
[ترجمه گوگل]اگر یک خیار دریایی برداشتید، این کار را با احتیاط انجام دهید، زیرا آنها روشی عجیب برای دفاع از خود دارند
[ترجمه ترگمان]اگر یک خیار دریایی بردارید، این کار را با دقت انجام دهید، چون آن ها روش بسیار extravagant برای دفاع از خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cook sea cucumber for a while to remove fishiness.
[ترجمه گوگل]خیار دریایی را مدتی بپزید تا حالت ماهی از بین برود
[ترجمه ترگمان]عصاره خیار دریایی را برای مدتی حذف کنید تا fishiness را از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The study indicates that sea cucumber polypeptide has significant anti - fatigue effect.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که پلی پپتید خیار دریایی اثر ضد خستگی قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه حاکی از آن است که اسیده ای آمینه از آب دریا اثر منفی anti دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They said the rare white sea cucumber has come to hail the auspicious event of electing Secretary Kim Jong Il as Party General Secretary.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که خیار دریایی سفید کمیاب برای استقبال از رویداد فرخنده انتخاب کیم جونگ ایل، دبیر کل حزب، آمده است
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که خیار دریایی نادر و نادر آمده است تا به عنوان دبیر کل حزب به عنوان دبیر کل حزب به عنوان دبیر کل حزب انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The invention relates to a method for breeding sea cucumber in a bathyal half-hanging buoyant raft net cage and the method relates to agriculture-seawater buoyant raft net cage breeding.
[ترجمه گوگل]این اختراع به روشی برای پرورش خیار دریایی در قفس توری قایق شناور نیمه آویزان باتیال و این روش به پرورش قفس توری شناور کشاورزی-آب دریا مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این اختراع به روشی برای تولید خیار دریایی در یک قفس خالص شناور در نیمه شناور شناور مربوط می شود و این روش مربوط به پرورش دام شناور بر آب در آب دریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The instant sea cucumber with primary taste is made through cleaning, water boiling and fast freezing.
[ترجمه گوگل]خیار دریایی فوری با طعم اولیه از طریق تمیز کردن، جوشاندن آب و انجماد سریع تهیه می شود
[ترجمه ترگمان]خیار دریایی فوری با مزه اولیه از طریق تمیز کردن، جوش آب و انجماد سریع انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sea cucumber belonging to Echinodermata is a tonic and enjoyed by more and more people because of its nutrition and active substance.
[ترجمه گوگل]خیار دریایی متعلق به اکینودرماتا به دلیل داشتن ماده مغذی و ماده موثره، مقوی است و افراد بیشتری از آن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]خیار دریایی متعلق به Echinodermata یک داروی نیروبخش است و به خاطر مواد غذایی و مواد فعال آن بیشتر و بیشتر لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The common market of sea cucumber water, mostly belonging to the poor quality of sea cucumber.
[ترجمه گوگل]بازار مشترک آب خیار دریایی، بیشتر متعلق به کیفیت پایین خیار دریایی است
[ترجمه ترگمان]بازار مشترک آب خیار دریایی که بیشتر به کیفیت ضعیف خیار دریایی تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I would like shark's fin and sea cucumber to be served.
[ترجمه گوگل]دوست دارم باله کوسه و خیار دریایی سرو شود
[ترجمه ترگمان]من از باله کوسه و خیار دریایی خوشم می آید که سرو کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To hydrolyze the sea cucumber collagen, four proteases are used as follows:3942 neutral proteinase, trypsin, papain, bromelain.
[ترجمه گوگل]برای هیدرولیز کلاژن خیار دریایی، از چهار پروتئاز به شرح زیر استفاده می شود: 3942 پروتئیناز خنثی، تریپسین، پاپائین، بروملین
[ترجمه ترگمان]برای hydrolyze کردن کلاژن دریایی، چهار تای proteases به صورت زیر استفاده می شوند: ۳۹۴۲ خنثی proteinase، trypsin، papain، bromelain
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sea cucumber, maw, squid must be made transparent to the soft.
[ترجمه گوگل]خیار دریایی، ماو، ماهی مرکب باید شفاف شود تا نرم شود
[ترجمه ترگمان]خیار دریایی، قطر، ماهی مرکب باید برای نرم کردن شفاف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective : To identify the variety of the sea cucumber sold in market.
[ترجمه گوگل]هدف: شناسایی انواع خیار دریایی که در بازار به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]هدف: شناسایی انواع خیار دریایی که در بازار به فروش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• marine invertebrate with a long body shaped like a cucumber

پیشنهاد کاربران

بپرس