1. He's a scurvy wretch.
2. That was a scurvy trick to play on an old lady.
 [ترجمه گوگل]این یک ترفند اسکوروی برای بازی با یک خانم مسن بود 
[ترجمه ترگمان]این یک حقه قدیمی بود که بر روی یک پیرزن نقش بازی کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Vitamin C deficiency can ultimately lead to scurvy.
 [ترجمه گوگل]کمبود ویتامین C در نهایت می تواند منجر به اسکوربوت شود 
[ترجمه ترگمان]کمبود ویتامین C در نهایت می تواند منجر به scurvy شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The worst symptoms of scurvy were under control, although the fatigue and bruising persisted.
 [ترجمه گوگل]بدترین علائم اسکوربوت تحت کنترل بود، اگرچه خستگی و کبودی همچنان ادامه داشت 
[ترجمه ترگمان]با این که خستگی و کبودی همچنان باقی مانده بود، بدترین علایم حیاتیش تحت کنترل بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. And scurvy all the while whittled away at the crew, killing six to ten men every day.
 [ترجمه گوگل]و اسکوربوت در تمام مدت خدمه را از بین برد و هر روز شش تا ده مرد را کشت 
[ترجمه ترگمان]در حالی که هر روز شش تا ده نفر را می کشتند و هر روز شش نفر را می کشتند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Ferns poured out of a window; scurvy grass lay rotting by the wail.
 [ترجمه گوگل]سرخس ها از پنجره بیرون ریختند علف های اسکوربوت در اثر ناله دراز می کشیدند 
[ترجمه ترگمان]سرخس ها از پنجره بیرون ریخته بودند؛ علف ها در حال پوسیدن بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Happily there were no reports of scurvy, beri beri or other ailments caused by malnutrition!
 [ترجمه گوگل]خوشبختانه هیچ گزارشی از اسکوربوت، بری بری یا سایر بیماری های ناشی از سوء تغذیه وجود نداشت! 
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه هیچ گزارشی از scurvy، beri beri یا بیماری های دیگر ناشی از سو تغذیه وجود نداشت! 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Now, however, the combined effects of scurvy, anemia and exhaustion kept him asleep twenty hours out of the day.
 [ترجمه گوگل]اما اکنون، اثرات ترکیبی اسکوربوت، کم خونی و خستگی او را بیست ساعت از شبانه روز به خواب می برد 
[ترجمه ترگمان]با این حال، اکنون اثرات ترکیبی بیماری scurvy، کم خونی و خستگی روزانه بیست ساعت از روز به خواب رفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Vitamin C, found in citrus fruits, prevents scurvy.
 [ترجمه گوگل]ویتامین C موجود در مرکبات از اسکوربوت جلوگیری می کند 
[ترجمه ترگمان]ویتامین C که در مرکبات یافت می شود، از scurvy جلوگیری می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. It's called scurvy grass. It has a horseradish tone.
 [ترجمه گوگل]به آن علف اسکوروی می گویند تن ترب دارد 
[ترجمه ترگمان]بهش میگن علف شوره  این لحن horseradish داره 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. A disease, as scurvy, beriberi, or pellagra, caused by deficiency of one or more essential vitamins.
 [ترجمه گوگل]بیماری مانند اسکوربوت، بری بری یا پلاگرا که در اثر کمبود یک یا چند ویتامین ضروری ایجاد می شود 
[ترجمه ترگمان]یک بیماری، به عنوان scurvy، beriberi، یا pellagra، ناشی از کمبود یک یا چند ویتامین ضروری است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Iron deficiency anemia, scurvy, beriberi, and pellagra are examples of injury caused by deficits in specific vitamins or minerals.
 [ترجمه گوگل]کم خونی فقر آهن، اسکوربوت، بری بری و پلاگر نمونه هایی از آسیب های ناشی از کمبود ویتامین ها یا مواد معدنی خاص هستند 
[ترجمه ترگمان]کم خونی کمبود آهن، scurvy، beriberi و pellagra نمونه هایی از آسیب ناشی از نقص در ویتامین های خاص یا مواد معدنی هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. No fear of scurvy or ship fever this voyage.
 [ترجمه گوگل]بدون ترس از اسکوربوت یا تب کشتی در این سفر 
[ترجمه ترگمان]در این سفر هیچ ترسی از ویتامین یا کشتی در این سفر وجود ندارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. That is a scurvy trick to play on an old lady.
 [ترجمه گوگل]این یک ترفند اسکوربوت برای بازی با یک خانم مسن است 
[ترجمه ترگمان]این حقه کثیفی است که باید روی یک پیرزن بازی کنی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید