scullion

/ˈskəljən//ˈskʌlɪən/

معنی: پادو، دون، شاگرد اشپز
معانی دیگر: (قدیمی) مستخدم آشپزخانه، مستخدم دونپایه، شاگر اشپز، پست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a kitchen servant who does the heavy work and menial tasks.

(2) تعریف: a lowly or base person.

جمله های نمونه

1. They were scullions who only gave glory, honor, and dominion to whites.
[ترجمه گوگل]آنها جمجمه هایی بودند که فقط به سفیدپوستان شکوه، افتخار و فرمانروایی می بخشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها scullions بودند که فقط افتخار، شرف و تسلط به سفیدپوستان را می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scullions sweated and ducked at the spits and bake-ovens built around the exercise ground for the clan to feast.
[ترجمه گوگل]جمجمه‌ها عرق می‌ریختند و در تف‌ها و اجاق‌های نانوایی که در اطراف محل تمرین برای جشن گرفتن قبیله ساخته شده بودند، فرو می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]The عرق می ریخت و به تف تف می انداخت و کوره ها را درست کرده بود - کوره در زمین های تمرین برای قبیله برای جشن گرفتن ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He hoisted the scullion up and threw the creature into the huge vat.
[ترجمه گوگل]او پیاله را بلند کرد و موجود را داخل خمره بزرگ انداخت
[ترجمه ترگمان]سرش را بالا برد و آن جانور را به خمره بزرگی پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He could see a few of the other scullions nearby. standing on their stools stirring pots, wiping stoves, polishing stove-fronts.
[ترجمه گوگل]او می توانست چند تا از جمجمه های دیگر را در همان نزدیکی ببیند روی چهارپایه‌هایشان ایستاده‌اند و قابلمه‌ها را هم می‌زنند، اجاق‌ها را پاک می‌کنند، جلوی اجاق‌ها را صیقل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]او می توانست چند نفر دیگر را در همان نزدیکی ببیند روی چهار پایه صندلی ها لم داده بودند، stoves را پاک می کردند، بخاری را تمیز می کردند و از جلو پنجره ها برق می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Having been my own butcher and scullion and cook, as well as the gentleman for whom the dishes were served up, I can speak from an unusually complete experience.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که قصاب و پیاز و آشپز خودم بودم، و همچنین آقایی که برای او غذاها سرو می شد، می توانم از یک تجربه غیرعادی کامل صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]من هم قصاب و آشپز خودم هستم، به خوبی آن آقا که غذاها را سرو می کنند، می توانم از یک تجربه غیر معمولی حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a scullion and a corner sweeper, and that was that.
[ترجمه گوگل]او یک اسکول و رفتگر گوشه ای بود و بس
[ترجمه ترگمان]او هم مستخدم بود و هم در گوشه و کنار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sister Mary Scullion, a Catholic nun who has worked with homeless people in Philadelphia for more than 30 years, said the city's shelters are now operating at 115 percent of capacity.
[ترجمه گوگل]خواهر مری اسکالیون، یک راهبه کاتولیک که بیش از 30 سال با افراد بی خانمان در فیلادلفیا کار کرده است، گفت که پناهگاه های این شهر اکنون با 115 درصد ظرفیت کار می کنند
[ترجمه ترگمان]خواهر مری Scullion، یک راهبه کاتولیک که بیش از ۳۰ سال با افراد بی خانمان در فیلادلفیا کار کرده است، گفت که پناه گاه های این شهر اکنون با ۱۱۵ درصد ظرفیت عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All eight inhabitants of the room, the scullion, the statues, and the huge eyeless skull, seemed to hold their breath.
[ترجمه گوگل]هر هشت نفر از ساکنان اتاق، جمجمه، مجسمه ها، و جمجمه بزرگ بدون چشم، به نظر می رسید نفس خود را حبس کرده اند
[ترجمه ترگمان]تمام هشت نفر ساکنان این اتاق، خدمتکاران، مجسمه ها و جمجمه بزرگ و بی چشم، انگار نفس در سینه حبس کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tommy Scullion, an Irish deliveryman who passed away in 199 spent 50 years collecting 40000 signatures from celebrities such as Pablo Picasso, Edward Duke of Windsor.
[ترجمه گوگل]تامی اسکالیون، تحویل‌دهنده ایرلندی که در سال 199 درگذشت، 50 سال را صرف جمع‌آوری 40000 امضا از افراد مشهوری مانند پابلو پیکاسو، ادوارد دوک ویندزور کرد
[ترجمه ترگمان]تامی Scullion، یک deliveryman ایرلندی که در ۱۹۹ سال گذشته با ۱۹۹ امضا از افراد مشهوری چون پابلو پیکاسو، ادوارد دوک ویندزور، سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hired a battery of staff to help him with the daily chores, including a scullion (dishwasher), a laundress and a shoeblack (someone who cleans shoes).
[ترجمه گوگل]او یک باتری از کارکنان را استخدام کرد تا در کارهای روزانه به او کمک کنند، از جمله یک اسکولون (ماشین ظرفشویی)، یک لباس شویی و یک مشکی کفش (کسی که کفش ها را تمیز می کند)
[ترجمه ترگمان]او تعدادی از کارکنان را استخدام کرد تا با کاره ای روزانه، از جمله a (ماشین ظرفشویی)، a و a (کسی که کفش را تمیز می کند)به او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پادو (اسم)
peon, footman, lackey, page, busboy, scullion, errand boy, flunkey, flunky, footboy, lacquey, legman

دون (اسم)
scullion

شاگرد اشپز (اسم)
scullion

انگلیسی به انگلیسی

• kitchen helper who performs menial or undesirable tasks; mean or contemptible person

پیشنهاد کاربران

بپرس