scrutiny

/ˈskruːtəni//ˈskruːtɪni/

معنی: تحقیق، رسیدگی، موشکافی، بررسی، بررسی دقیق، مداقه
معانی دیگر: نگاه موشکافانه، ژرف نگری، نگاه عمیق، (دقیق) دیده وری، وارسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: scrutinies
(1) تعریف: a close and careful inspection.
مترادف: examination, perusal, study
مشابه: analysis, attention, canvass, consideration, going-over, inspection, observation, probe, scan, study

- The supervisor's scrutiny of her work always made her somewhat nervous.
[ترجمه گوگل] بررسی دقیق ناظر از کار او همیشه او را تا حدودی عصبی می کرد
[ترجمه ترگمان] بررسی های ناظر کارش همیشه او را کمی عصبی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a close watch over someone for purposes of investigation or protection.
مترادف: surveillance
مشابه: observance, observation, vigil, watch

- The suspect has been under police scrutiny for some time.
[ترجمه گوگل] مظنون مدتی است که تحت تعقیب پلیس بوده است
[ترجمه ترگمان] این مظنون مدتی است که تحت موشکافی پلیس قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a careful scrutiny of the forged document
نگاهی دقیق به سند جعلی

2. nothing escaped the mother-in-law's scrutiny
وارسی دقیق مادرشوهر هیچ چیز را نادیده نمی گرفت.

3. the matter has been under the committee's constant scrutiny
موضوع تحت بررسی دائم کمیسیون بوده است.

4. Their arguments do not withstand the most superficial scrutiny.
[ترجمه گوگل]استدلال های آنها در برابر سطحی ترین بررسی ها مقاومت نمی کند
[ترجمه ترگمان]استدلالات آن ها در برابر شدیدترین موشکافی سطحی ایستادگی نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Careful scrutiny of the company's accounts revealed a whole series of errors.
[ترجمه گوگل]بررسی دقیق حساب های این شرکت یک سری اشتباهات را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]بررسی دقیق حساب های شرکت یک سری اشتباه ات را آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His relationship with the KGB came under scrutiny.
[ترجمه گوگل]رابطه او با KGB مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رابطه او با جی بی جی تحت بازرسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The company has come under intense scrutiny because of its environmental record.
[ترجمه گوگل]این شرکت به دلیل سابقه زیست محیطی تحت نظارت شدید قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به دلیل سابقه زیست محیطی آن تحت موشکافی دقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their activities have come under police scrutiny.
[ترجمه گوگل]فعالیت های آنها تحت نظارت پلیس قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های آن ها تحت موشکافی پلیس صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Foreign policy has come under close scrutiny recently.
[ترجمه گوگل]سیاست خارجی اخیراً مورد بررسی دقیق قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سیاست خارجی اخیرا تحت موشکافی دقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Government's record will be subjected to/come under scrutiny in the weeks before the election.
[ترجمه گوگل]سوابق دولت در هفته‌های قبل از انتخابات مورد بررسی قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]پرونده دولت در هفته های پیش از انتخابات تحت موشکافی قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The documents should be available for public scrutiny.
[ترجمه گوگل]اسناد باید برای بررسی عمومی در دسترس باشد
[ترجمه ترگمان]اسناد باید برای موشکافی عمومی موجود باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company is under scrutiny by the Inland Revenue.
[ترجمه گوگل]این شرکت تحت نظارت سازمان درآمد داخلی است
[ترجمه ترگمان]این شرکت تحت موشکافی درآمد داخلی اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The testimony of the chief witness doesn't bear scrutiny.
[ترجمه گوگل]شهادت رئیس شاهد قابل بررسی نیست
[ترجمه ترگمان]شهادت یک شاهد مهم در بررسی دقیق آن نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The situation is bound to come under the scrutiny of the public health authorities.
[ترجمه گوگل]این وضعیت باید تحت نظارت مقامات بهداشت عمومی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این وضعیت موظف است تا تحت موشکافی مسئولان بهداشت عمومی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحقیق (اسم)
verification, scholarship, probe, research, rummage, quest, ascertainment, investigation, inquiry, scrutiny, fishing expedition, disquisition

رسیدگی (اسم)
assistance, attention, verification, puberty, consideration, probe, investigation, inquiry, exam, examination, handling, scrutiny, attendance, audit, cassation, inquest

موشکافی (اسم)
astuteness, scrutiny, fastidiousness, pedantism

بررسی (اسم)
study, deliberation, discussion, survey, check, handling, scrutiny, checking

بررسی دقیق (اسم)
scrutiny

مداقه (اسم)
scrutiny

انگلیسی به انگلیسی

• close examination, inspection; examining look, searching look
if something is under scrutiny, it is being studied or observed very carefully.

پیشنهاد کاربران

1. بررسی. موشکافی. مداقه 2. ملاحظه. مشاهده
مثال:
such a solution does not bear close scrutiny
چنین راه حلی بررسی و موشکافی دقیق را تاب نمی آورد.
تدقیق، موشکافی
General English under Scrutiny
Scrutiny = ذره بین، نگاه و بررسی موشکافانه و دقیق
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : scrutanize
اسم ( noun ) : scrutiny
صفت ( adjective ) : scrutable
قید ( adverb ) : _
زیر ذره بین
بررسی دقیق و موشکافانه
To protect our Democracy, we must now subject the security of the U. S. Capitol Complex to rigorous scrutiny
تفتیش
نگاه موشکافانه
نگاه عمیق
بررسی دقیق
زیر ذره بین داشتن یا گذاشتن
Under scrutiny تحت بررسی بودن
بررسی
اسم:skruːtɪni
critical observation or examination. مشاهده و رصد انتقادی یا آزمون ( بازرسی ) انتقادی.
"every aspect of local government was placed under scrutiny""هر جنبه ای از دولت محلی، تحت نظارت قرار گرفت"

تعمق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس