انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔹 معادل فارسی: بازرس / ناظر دقیق / ممیز / تحلیل گر موشکاف
در زبان محاوره ای: آدم ریزبین، کسی که همه چیزو زیر ذره بین می ذاره
🔸 تعریف ها:
1. فردی که چیزی را با دقت و جزئیات بررسی می کند: معمولاً برای کشف خطا، تناقض، یا صحت اطلاعات مثال: "The scrutinizer reviewed every vote in the election. " → ناظر همه ی رأی ها رو بررسی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
2. در زمینه ی حقوقی یا شرکتی: شخصی مستقل که فرآیند رأی گیری، اسناد، یا تصمیمات را نظارت و گزارش می کند مثال: "A scrutinizer was appointed to oversee the e - voting process. " → برای نظارت بر رأی گیری الکترونیکی، یک ناظر منصوب شد.
🔹 مترادف ها:
inspector – examiner – analyst – reviewer – observer
در زبان محاوره ای: آدم ریزبین، کسی که همه چیزو زیر ذره بین می ذاره
🔸 تعریف ها:
1. فردی که چیزی را با دقت و جزئیات بررسی می کند: معمولاً برای کشف خطا، تناقض، یا صحت اطلاعات مثال: "The scrutinizer reviewed every vote in the election. " → ناظر همه ی رأی ها رو بررسی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
2. در زمینه ی حقوقی یا شرکتی: شخصی مستقل که فرآیند رأی گیری، اسناد، یا تصمیمات را نظارت و گزارش می کند مثال: "A scrutinizer was appointed to oversee the e - voting process. " → برای نظارت بر رأی گیری الکترونیکی، یک ناظر منصوب شد.
🔹 مترادف ها: