فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scrutinizes, scrutinizing, scrutinized
مشتقات: scrutinizingly (adv.), scrutinization (n.), scrutinizer (n.)
حالات: scrutinizes, scrutinizing, scrutinized
مشتقات: scrutinizingly (adv.), scrutinization (n.), scrutinizer (n.)
• : تعریف: to look at closely and carefully, with attention to detail.
• مترادف: examine, eyeball, look at, scan, study, survey
• مشابه: analyze, dissect, explore, eye, inspect, investigate, look over, observe, peruse, pore over, probe, probe into, scope out, search, sift, view
• مترادف: examine, eyeball, look at, scan, study, survey
• مشابه: analyze, dissect, explore, eye, inspect, investigate, look over, observe, peruse, pore over, probe, probe into, scope out, search, sift, view
- The lawyer scrutinized the contract before pronouncing that everything was in order.
[ترجمه گوگل] وکیل قبل از اینکه اعلام کند همه چیز مرتب است، قرارداد را موشکافی کرد
[ترجمه ترگمان] وکیل با دقت قرارداد را بررسی کرد، قبل از اینکه بگوییم همه چیز مرتبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وکیل با دقت قرارداد را بررسی کرد، قبل از اینکه بگوییم همه چیز مرتبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The researcher's methods were scrutinized by colleagues unconvinced of his results.
[ترجمه گوگل] روش های محقق توسط همکارانی که از نتایج وی متقاعد نشده بودند مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] همکاران این محقق از سوی همکارانی که به نتایج او قانع نشده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همکاران این محقق از سوی همکارانی که به نتایج او قانع نشده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She scrutinized his face for any signs of remorse.
[ترجمه گوگل] صورت او را به دقت بررسی کرد تا نشانهای از پشیمانی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان] برای هر نشانه ای از پشیمانی، چهره خود را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای هر نشانه ای از پشیمانی، چهره خود را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید